چهاردهم آبان 1388
سخنرانی خامنه ای برای دانشجویان بسیجی
بعد از سیزده آبان
بسم اله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم و علی چماقاتکم و ساطوراتکم و باتوناتکم جمیعا.
عرض کنم که، دیروز در یوم الله سیزده آبان مردم ایران و شما بسیجی ها نشان دادید که همگی با دولت و ولایت فقیه همراه هستید. همانطور که بارها رسانه های ما گفتند، همه آن مردمی که روز سیزدهم آبان به خیابانها آمده بودند از خودمان بودند. من خودم شنیدم که شعار میدادند مرگ بر دیکتاتور. و خوب این نشان میدهد که مردم ما مخالف حکومت دیکتاتورهایی نظیر قذافی و حسنی مبارک هستند. البته عوامل دشمن اینطور اشاعه داده اند که منظور اینها از دیکتاتور برخی از فرماندهان بسیج و سپاه بوده اما خوب بگذار دشمن زبون هرچی میخواد بگه کیه که اهمیت بده. بنده به شما عرض می کنم که من دیگر خیالم راحت شد که حکومت اسلامی ما هیچ مخالفی ندارد و کاملا تثبیت شده است. همه اینها حاصل زحمات شما دانشجویان بسیجی و لباس شخصی است. البته زحمات برادران سپاه در مشغول کردن و ساکت کردن و خنثی کردن و کشت و کشتار منافقین در عراق هم بسیار برای ما موثر بوده و قابل قدر دانی است. بنده همین دو سه روز پیش آقای لاریجانی رئیس مجلس را دوباره به عراق فرستادم تا موکدا از دوستانمون بخواهد که بازهم تا می توانند برای آنها مشکلات درست کنند و درگیرشون کنند. آبشون را و برقشون را و حتی نانشون را قطع کنند. عرض کنم که، به هر بهانه ای براشون درد سر درست کنند تا همه ی وقت و انرژی شون در همین مسائل تلف بشود. انشاءالله که برادران عراقیمون براساس قول و قرارهایی که داشتیم عمل خواهند کرد و نخواهند گذاشت که منافقین مشکلی برای ما درست کنند. البته یک علت دیگر اینکه در سیزدهم آبان اغتشاشگران و عوامل دشمن زبون به خیابانها نیامدند خوب این بود که بنده از قبل به اونها اخطار دادم که نیان و فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی هم به اونها اخطار موکد دادن که حق ندارن بیان شلوغ کنند و شعارهای انحرافی بدن. و خب بحمدالله نیامدن و شعارهای انحرافی هم ندادند و ما بازهم مشت محکمی بر دهان دشمن زبون زدیم.
باید عرض کنم که بنده هروقت شما دانشجویان بسیجی را می بینم واقعا روحم تازه میشود. البته خوب گاهی بوی پاهای شما مشام بنده را می آزارد اما خوب طیب اله به شعارهای شما که بوی عطرش هر بوی دیگری را ازاله میکند. همین شعار ما اهل کوفه نیستم که فلانی تنها بماند به بنده روحیه میدهد و میفهمم که شما چیز فهمید و بوی پای شما ناشی از همین کفشهایی است که دشمن زبون ساخته برای اینکه شما را در بین ملت بدنام کند. شما فرهیخته اید و به همین خاطر هم حق بوده است که شما را بدون کنکور به دانشگاه بفرستند. البته بنده دستور دادم که آن دانشجویی را که آنروز آن حرفها را توی چشم بنده زد و این جسم علیل بنده را و قلب بنده را آزرد بازجویی کنند که به اجازه کی اینجا آمده و به اجازه چه مقامی رفته در المپیاد و برنده شده. این مقاماتی که از این دست اشتباهات می کنند باید حساب پس بدهند. بنده قبلا هم عرض کردم شرکت دانشجوی غیر بسیجی در مسابقات المپیاد و از این جور چیزها جرم است. همینکه ما اجازه میدهیم که اینها پاشون به دانشگاه برسه در مقابل اسلام مسئولیم و باید جواب پس بدیم. دانشجوی بسیجی اهل این قرتی بازی ها نیست. نه اینکه من از انتقاد ایشان دلخور شده باشم و کسی حق نداشته باشد که به بنده انتقاد کند. اما از انتقادها و حرفهایش پیدا بود که بسیجی نیست و به جای اینکه روز و شبش را صرف وظایف بسیجی اش کند وقتش را به کتاب خواندن تلف کرده. لابد هفته ای سه چهار بار هم حمام میرود و نظافت میکند. آنوقت اگر قرار باشد یک باتونی توی سر دشمن زبون بزند و یا یک چاقویی توی شکم دشمن زبون فرو کند دستش می لرزد. این را بنده نمیتوانم هضم کنم. همانطور که امام می فرمودند ما دانشجوی باسواد نمیخواهیم. حتی اگر بگویند که شما به عنوان مدرس در دانشگاه انجام وظیفه کنید باز هم بنده راضی هستم و میگویم طیب اله. بگذار دشمن زبون هرچه میخواهد بگوید. چه کسی غیر از شما حرفهای بنده را بی چون و چرا می پذیرد. ما می گوییم مردمی که روز قدس و همین سیزده آبان به خیابانهای شهرهای مختلف ایران آمدند همه برای تایید ولایت فقیه آمدند و آمدند که توی دهان دشمن زبون بزنند و زدند. چه کسی غیر از شما حرف بنده را باور می کند؟ مهم هم نیست که نکنند. مهم این است که شما باور می کنید. طیب اله به شما باورمندان مومن و بسیجی. حرفهای امام را هم همین شما بودید که باور می کردید و نتیجه اش را دیدید. وقتی امام فرمودند که آب و برق و اتوبوس شما را مجانی میکنیم خیلی ها باور نکردند. اما شما باور کردید. حالا فرق شما با اونها این است که آب و برق و اتوبوس و چیزهای دیگر شما مجانی است و مال اونا نیست.
بنده از این کسانی که در روز قدس و سیزده آبان وحدت شکنی کردند و شعارهای انحرافی دادند سوال می کنم که مگر شعارهایی نظیر اینکه ما همه سرباز توایم خامنه ای گوش به فرمان تو ایم خامنه ای و نمیدانم همین شعارهایی که شما الان دادید که ما اهل کوفه نیستیم که فلانی تنها بماند و از این قبیل چه عیبی دارد که اینها شعارهای دیگری میدهند؟ مثلا شعار میدهند که فلانی قاتله، ولایتش باطله. خوب این ناشی از بی سوادی اینهاست. اینها معلوم است که اصلا توضیح المسائل بنده را نخوانده اند. وگرنه مگر به همین سادگی ولایت بنده باطل میشود. مگر ولایت بنده وضو است که با یک بادی که حالا صدا دار و بیصدایش تفاوت شرعی ندارد باطل بشود. یا این شعار که مجتبی بمیری، رهبری را نبینی. خوب من از شما می پرسم که چرا مجتبی نباید بنده ببیند؟ مگر بنده که رهبری هستم پدر ایشان نیستم؟ این چه ظلمی است که یک پسر باید بمیرد اما پدرش را نبیند؟ یا این یکی شعار که؛ برادر رفتگر، محمود را بردار ببر. خوب بنده از شما دانشجوی باسواد بسیجی می پرسم که برادر رفتگر، محمود را کجا ببرد؟ مگر حاج محمود آشغال است؟ .... بله؟ نخیر! منظورم این است که درست گفتید نخیر.ایشان همچین خیلی هم آشغال نیست. ایشان را بنده انتخاب کرده ام و هر برادر رفتگری به ایشان چپ نگاه کند حسابش با شما دانشجویان عزیز است و خودتان میدانید که چه بکنید.
یک حرف دیگر بنده با برخی از کسانی که روز سیزده آبان به خیابان آمدند این است که خوب شما که برای حمایت از بنده به خیابان آمدید نیازی نیست که پلاکارد و تابلویی که عکس بنده روی اون هست را پائین بیاورید و پاره کنید. دشمن زبون از این مسئله بل می گیرد. خوب این خوب نیست. همون شعار بدید بهتره. مگر من پلاکارد عکس شما را پاره کرده ام؟ اگر یک پلاکاردی را هم دوست ندارید خوب در این مملکت قانون و دموکراسی داریم. میتوانید به نیروهای بسیجی بگویید تا اون را اصلاح کنند و عکسش را درست کنند. البته من در این خصوص از فرمانده نیروی انتظامی بازخواست کردم. ایشان فرمودند چنین اتفاقی نیفتاده و آنچه بنده دیده ام ساخته و پرداخته رسانه های استکباری بوده. و به بنده توصیه کردند که بعد از این این تلویزیونها خارج کشوری را نگاه نکنم. وگرنه اگر همه پنج شش کانال خودمان را نگاه کنیم هرگز همچین چیزی در مورد پلاکارد عکس بنده نشان داده نشده. آن فرمانده انتظامی می گفت که بر اساس تحقیقاتی که با راهنمایی برادرمان شریعتمداری در کیهان به عمل آمده، اخیرا صهیونیستها و دشمن زبون با همدستی همدیگر یک شهرکی در هالیود ساخته اند که کاملا شبیه تهران است. سرمایه زیادی خرج کرده اند. خیابانهای تهران را ساخته اند. شبیه دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی و بقیه داشگاهها را ساخته اند. شبیه میدان آزادی را ساخته اند. حتی شبیه مصلی و مسجد سپهسالار و مجلس و غیره را هم ساخته اند. تعداد زیادی هم هنرپیشه استخدام کرده اند و اونوقت این فیلمها را درست می کنند و اینطور وانمود میکنند که این وقایع در تهران اتفاق افتاده. بحمدالله با این کشف برادران و سربازان گمنام امام زمان ما یک مشت محکم دیگر به دهان صهیونیستها و دشمن زبون زدیم. و البته ما دستور دادیم که از همین امروز دستگاهها پارازیت انداز را چند برابر تقویت کنند که امت مسلمان ما نتوانند زیر بمباران تبلیغات دشمن زبون باشند.
شما فرزندان من هستید و من با شما رودربایستی ندارم. به همین دلیل خدمتتون عرض می کنم که با توجه به اتفاقاتی که از بعد از انتخابات یعنی در این پنج ماهه افتاد میتوانم به جرات بگم که ابدا مهم نیست که دانشجوی حزب اللی و بسیجی ما سواد ندارد. هرچند که بحمداله امروز وزرای ما در دولت آقا محمود که همگی یک دوران دانشجویی بسیجی را داشته اند، همگی دکترا دارند. نه که رفته باشند شب و روزشان را تلف کرده باشند و دست از وظایف بسیجی شان کشیده باشند تا یک دکترایی بگیرند. نخیر. هم وظائف حزب اللهی شان را انجام داده اند و هم در همان حال از طریق مکاتبه ای دکترا گرفته اند. یکی از همین آقایان به خود بنده می گفت که اینطور نبوده که شب و روزش پشت کامپیوتر باشد که مطلب بنویسد و بفرستد. نخیر. ایشان از طریق پسر خاله اش که او هم بورسیه بسیج بوده در یکی از این کشورهای استکباری دکترای مکاتبه ای گرفته. یعنی با مکاتبه با همان پسرخاله بسیجی و با نوشتن ماهی یکی دو نامه توانسته ضمن احوالپرسی از ایشان و ارسال سهمیه یارانه ایشان، کارهای دکترایش را نیز بکند و دکترای مکاتبه ای بگیرد. حالا هم بحمدلله شده است وزیر و دارد مسائل مملکتی را حل می کند. همین طرح هدفمند کردن یارانه ها که در واقع در درجه اول درجهت حمایت از بسیجی ها و نیروهای مومن به ولایت فقیه تهیه شده حاصل زحمات همین برادران ما در دولت است. این طرح انشاءاله باعث خواهد شد که ما به یک دستاورد بسیار مبارک و بزرگ که بنده حالا صلاح نیست بگم چیه دست پیدا کنیم که خودش باز مشت محکمی است به دهان دشمن زبون.
خوب من میخواستم اجازه بدهم که برخی از شما هم حرفهاتون را بزنید و شعرهایی را که برای من گفته اید بخوانید. چون بهشون احتیاج دارم. آخه گلاب به روتون، از دیروز که اون فیلمها را از تلویزیونهای بیگانه دیدم گلاب به روتون یک دل پیچه و اسهالی گرفته ام که امانم بریده. با اینحال چون ممکن است که باز یک نفوذی در بین شما باشد و بخواهد انتقاداتی از ما بکند، بنده این حالم اصلا مناسب انتقاد نیست و بهتر است برای یک جلسه ای با برادران دولت بروم. شما بمانید و همینجا چند لقمه ای غذا تهیه شده که میل کنید و در همان چارچوبی که عرض کردم یک نیم ساعتی شعار بدهید و از فردا به ماموریتتان در دانشگاه ها بپردازید. والسلام و علیکم.
----------------
وبلاگ نوشته های حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/
No comments:
Post a Comment