Sunday, April 27, 2014

خاطرات مقام عظما. شماره 4 حقوق زنان


ششم اردیبهشت 1393
   
جمعه. تقریبا 5 اردیبهشت 93
بنده البته خیلی خاطره نویس نیستم. جسم ضعیفی هم دارم اما به خواست برخی از اساتید دانشگاه و حوزه که از بنده تقلید می کنند و قصد تدریس این عرایض بنده را در دانشگاه و حوزه دارند، و همینطور برخی از خانمهای نماینده مجلس و طلبه حوزه و بسیجی تصمیم دارم خاطرات مربوط به حقوق زنان را مختصرا بنویسم. البته تحلیل و تفسیر این نوشته ها که خوب طبیعی است که از نظر علمی پیچیدگی خودشان را دارند هم بر عهده امامان جمعه نظیر آقای خاتمی و آقای علم الهداست که طوری توضیح بدهند که برای استادان دانشگاه قابل فهم و قابل تدریس در دانشگاه باشد.
  بنده در مورد حقوق زنان در اسلام و جمهوری اسلامی بارها با حضرت امام صحبت کردم.  بارها شاید هزاران بار بنده بطور خصوصی و دونفره با حضرت امام جلساتی در جماران داشتیم و بسیاری از مسائل را برسی کردیم. بخصوص روزهایی که شب قبلش به دستور امام صدها نفر از اعضای گروهک ها اعدام شده بودند و امام شاد و شنگول بودند.  از جمله مسئله حقوق زنان در جمهوری اسلامی را ده ها بار دو نفره بحث کردیم.  همانطور که میدانید آقای رفسنجانی جزئیات حرفهایی را که در این جلسات بنده و امام میزدیم در خاطرات خودشون نوشتن. البته ممکنه پرسیده بشه که اگر این جلسات خصوصی و دو نفره بوده ایشان از کجا میدونستن که ما چه گفتیم. خوب ضد انقلاب و عوامل استکبار این مسئله را حمل بر این می کنند که وزارت اطلاعات به دستور آقای رفسنجانی که اون موقع همه کاره بود در محل جلسه ما شنود گذاشته بود. ولی اینطور نیست. اینهایی که این حرفها را می زنند مقهور صنعت و ادبیات غرب شده اند. اینها باید بدانند که همانطور که حقوق زنان در غرب با حقوق زنان در جمهوری الهی ما فرق می کند، خاطره نویسی در اسلام با خاطره نویسی در غرب فرق می کند. شما نباید مقهور غربی ها بشوید و فکر کنید که برای نوشتن خاطره باید آدم یا در صحنه حضور داشته باشد و یا از کسی که در صحنه بوده بشنود. و یا مثلا میکروفن مخفی بگذارد. نخیر اینها ضرورتی ندارد. البته بنده با میکروفن مخفی مشکلی ندارم  اما اینکه ما در اون جلسات در باره حقوق زنان چه گفتیم خوب خیلی حرفها زده شد. اما مهمترینش اینکه بنده یکبار از حضرت امام پرسیدم اینکه برخی علماء  می گویند که مردان و زنان برابرند یعنی چه و حقوق زنان در اسلام چگونه است؟ امام  لبخندی مرحمت فرموده و فرمودند لاکن مردان و زنان برابر هستند اما مساوی نیستند. بنده معنای این حرف فلسفی را نفهمیدم و بر و بر نگاهشان کردم. فرمودند علی گدا – آخر هروقت با بنده تنها بودیم و سر حال بودند به بنده می فرمودند علی گدا – فرمودن علی گدا چرا مثل گاو به من نگاه می کنی. عرض کردم استغفر الله حضرت امام بنده همیشه  به شما مثل یک رهبر روحانی نگاه می کنم. فرمودند لاکن منظورم اینه که تو گاوی نه من. تو داری مثل گاو بر و بر نگاه می کنی. اینجا بود که پی به دانش عمیق ایشان بردم. فرمودند لاکن اگر نفهمیدی تا برات توضیح بدم. عرض کردم من کوچکتر از اونم که حرفهای شما را بفهمم. لطفا توضیح بفرمائید. فرمودن زنان با مردان برابرند یعنی اینکه در این جهانی که شش میلیون هزار نفوس دارد عدد نفوس زنان و مردان تقریبا برابره. یعنی تقریبا سه میلیون هزار مرد و سه میلیون هزار زن. مگه اینکه جنگ جهانگیری بشود و میلیونها صد نفر مردان تلف بشوند که در آن صورت دیگه مردان با زنان برابر نیستند. پس زنان با مردان برابرند. لاکن زنان با مردان  مساوی نیستند و نخواهند بود. شما ببینید که دربین یکصدو بیست و چهار هزار پیغمبر آیا شصت و دو هزار نفرش هم زن بوده؟ آیا شصت هزار نفرش زن بوده. آیا شصت نفرش زن بوده؟ آیا اصلا یک نفرش زن بوده؟ اما تمام مادران دنیا زن هستند. آیا شما در طول تاریخ اسلام دیده اید که یک مردی چادر سرش بکند یا اینکه یک زنی مثلا ده تا شوهر داشته باشد. آیا تا بحال شنیده اید که یک زنی به اندازه مرد ارث ببرد. یا یک زنی شهادتش و دیه اش به اندازه یک مرد باشد. بعدش امام تاکید فرمدند که در یک مملکت اسلامی اگر از این حرفهای زن و مرد مساوی هستند زده بشه زلزله و سیل و طوفان آن مملکت را از بین خواهد برد. به این ترتیب بود که بنده توانستم بفهمم که نظر امام و اسلام در باره برابری زن و مرد چیست و چرا زنان باید در خانه باشند و فرزند بیاورند و نان بپزند و آشپزی کنند. این است که بنده به همه مقامات گفته ام که مواظب باشند صحبت از حقوق مساوی زن و مرد نکنند. ممکن است که در غرب باران و زلزله ربطی به بدحجابی و حقوق مساوی زنان نداشته باشد اما اینجا ما عقاید دیگری داریم. مجلس هم باید قانون بگذراند که مطرح کردن اینجور حرفای غربی جزا داد و باید دیه داده بشود.   

Sunday, April 6, 2014

دفتر اتحادیه اروپا در تهران. طنز یا جدی؟


14 فروردین 1393


به گزارش خبرگزاری فارس٬ نزدیک به سپاه پاسداران٬ محمدرضا نقدی روز پنجشنبه٬ ۱۴ فروردین‌ماه در سخنانی در رشت با اعلام این‌که "اتحادیه اروپا غلط می‌کند در تهران دفتر بزند»" گفت: "اتحادیه اروپا مصداق این آیه قرآن است که فرمود از چارپایان بدتر هستند".

وی با حمله به اتحادیه اروپا اظهار داشت: "همجنس‌بازان مانند حیوانات آمیزش می‌کنند، در خصوص مواد مخدر نیز چندین برابر افزایش تولید داده و با قیمت پایین در اختیار جوان قرار می‌دهند، سپس در قطعنامه می‌گویند حق ندارید قاچاقچیان را اعدام کنید و همجنس‌بازان را آزاد کنید و می‌گویند بیایند در ایران دفتر بزنند، شما غلط می‌کنید که در ایران دفتر بزنید
"

صحنه اول- دفتر کاترین اشتون. مقر اتحادیه اروپا
اشتون به جک استرا: جک عزیز قرار است به شما ماموریت مهمی داده بشه؛ با توجه به شناخت شما از مردان سیاسی ایران و بخصوص با توجه به سابقه دوستی شما  با آقای روحانی و دیگران و زحماتی که شما برای حل مشکلات تحصیلی آقایان در آکسفورد کشیده اید، بنده ماموریت دارم که از طرف اتحادیه اروپا به شما نمایندگی بدهم که به تهران بروید و یک دفتر کوچک اونجا باز کنید. یک دکان یا حتی دکه هم باشد برای ما کافیه. دستتون برای خرج کردن بازه. هرچقدر خرجش باشه با پورسانت و حقوق و حق ماموریت و مخارج سفر خودتان به روی چشم.
استرا: اختیار دارید بارونس. ما که برای پول کار نمی کنیم. بنده به خاطر علاقه به حقوق بشر و صلح جهانی این کارها رو کردم. به همین خاطر به عراق هم حمله کردیم. یادتونه که؟ اگه شما هم احضار نمی فرمودید خودم پیشنهاد می دادم که با خرج خودم برم و یک دفتر به اسم اتحادیه اروپا در تهران باز کنیم. جای دوری نمیره. باید کمکشون کنیم که منافع خودشون رو بفهمند و بیخود خودشان را در دردسر نیندازند. همین فردا با عالیجناب روحانی تماس میگیرم و اجازه ورود میگیرم و سریعا میرم تهران.
اشتون: اجرتون با خود "آقا". موفق باشید.
صحنه دوم – تهران. هتل پنج ستاره مخفی متعلق به رفسنجانی.
جک استرا از داخل اطاق با تلفن مخصوص مشغول رتق و فتق امور باز کردن دفتر اتحادیه اروپا در تهران
استرا با تلفن: سلام عرض شد جناب رئیس جمهور. چاکر شما جکم من
 - .........
- ممنونم قربان. دستبوسم. همین دیشب رسیدم.
-  ..........
 - خدمت میرسم. اما اولش یک ماموریت دارم که کمک بفرمائید انجام بشه.
 - ..........
 - نخیر از طرف انگلیس و امریکا نیست. از طرف خانم اشتون اتحادیه اروپا. قبلا هم تلفنی به منشی تون عرض کردم.
 - .........
 - بله قربان. اجرتون با حضرت عباس. یه دکونی، آپارتمانی، هرجای تهران باشه مهم نیست. اولش تابلو هم نمی زنیم
 - .....................
 - بهشون زنگ بزنم یا خدمتشون برسم؟
 - .............
-  چشم شماره رو از منشی تون میگیرم و خودم کارها رو درست می کنم. شما نگران نباشید. فقط اگر بفرمائید که منشی تون یک زنگی بزنن و سفارش بکنن ممنون میشم....... دست علی به همراتون. چشم. شب که خیابانها تاریکه خدمت میرسم.
*******
جک استرا. تلفن دوم – حضرت حاج آقا لاریجانی سلام عرض شد. جک استرا هستم و از تهران خدمتتون تلفن می زنم
 - ...................
- نخیر حاج آقا. به جانُخودم،  به امام رضای غریب دروغ نمیگم. خودمم. جک استرا. میخواید تا اسم چهارده معصوم رو بگم تا باور کنید؟
- ...............
- خوب باشه شما اجازه بفرمائید بنده همین الان خدمتتون شرفیاب میشم. برای امر مهمیه.
-  ..............
- نخیر برای باز کردن دفتر اتحادیه اروپا.
-  ..........
- نه حاج آقا به ارواح خاک بابام دروغ نمیگو به دو دست بریده حضرت عباس. دفتر اتحادیه اروپا چیکار داره با راه اندازی فتنه.
-  ...........
- اختیار دارید حاج آقا. اعدام به ما چه مربوطه. شما قوانین خودتون را دارید. ما همه جا گفتیم که همه کسانی که اعدام شدن، اولش در دادگاه شرع انور محاکمه شدن. اعدامشون کاملا قانونی بوده. ما که اهل بی قانونی نیستیم حاج آقا.
-  ..............
- چطور به جنابعالی مربوط نیست؟ توی این مملکت جنابعالی بعد از مقام عظما مقدس ترین و پاکترین شخصیت هستید.
-  ...............
- منظورتون اینه که با اخوی سرکار تماس بگیرم؟ اونی که رئیس مجلسه؟ با ایشون جداگانه تماس گرفتم. ایشون با بنده رابطه خاص داریم
- ............
-  آها اونیکه احمدی نژاد گوساله نوارش رو توی مجلس پخش کرد.
-  ...........
- چشم. خودم شخصا خدمتش میرسم.
- .............
- خونه ویلایی یا آپارتمان؟
-...............
- واله قیمت خونه توی انگلیس تازگیها بالا رفته اما خوب من خودم یه خونه بزرگ پنج اطاق خوابه در یک محله خوب لندن سراغ دارم. اگه خواستید براتون معامله ش کنم.
-................
- ها ها ها ها ها ها. چوبکاری می فرماین حاج آقا. قابل شما را نداره. به اقساط سه هزارساله. صدسال اولش هم پراخت نداره.
- .................
- مطمئن مطمئن. برای امضای اسناد هم لازم نیست تشریف بیارین انگلیس. توی همین دفتری که باز می کنیم داداش را بفرستیدبیان امضا کنن.
-  ..............
- چی به من میرسه؟ هیچی به روح مادرم قسم. به امام حسن. من محض ارادتم به ائمه اطهار و مقام عظما پا جلو گذاشتم.
- .................
-  چشم حتما خدمت میرسم. اولش باید این ماموریت باز کردن دفتر رو انجام بدم.
**********
جک استرا – تلفن سوم: حاج آقا سلام علیکم. صبحکم اله بالخیر و العافیه. ........ بنده جک استرا هستم و میخوام باحضرت آیت اله جنتی عرض ادب کنم......... بله حاج آقا. جک استرای انگلیس....... نخیر از طرف ملکه انگلیس نیست. از طرف بارونس اشتون ماموریت دارم که خدمت حضرت آیت اله عرض ادب کنم................ حضرت آیت اله عرض ادب دارم. ............امیدوارم که خداوند به حق چهارده معصوم عمر شما رو دراز کنه............. بله قرار شده که یک دفتر در تهران راه بندازیم که برای ارتباط با سرکار و بقیه مسئولان کشور مشکل رفت و آمد نداشته باشیم............. بله صدر درصد. شما هر کاری که در اروپا داشته باشید از طریق همین دفتر براتون انجام میشه. البته برای معالجات و چک آپ حتما باید خودتون تشریف بیارین لندن.............. واله قیمت مستقلات و خونه توی لندن خیلی رفته بالا. اما اگه لازم باشد خودم یک بنگاه معاملاتی مطمئن سراغ دارم. .......... بله یک خونه هفت هشت اطاق خوابه مستقل با همه تجهیزات پزشکی و بهداشتی مثل استخر و جاکوزی و سونا در منطقه خوب لندن براتون پیدا می کنم..........اختیار دارید حاجی آقا. قابل شما رو نداره. ما به شما بیش از اینها بدهکاریم............ها ها ها ها ها. چوبکاری می فرماین حاج آقا. به اقساط سه هزارساله. صدسال اولش هم پرداخت نداره....... نخیر شما لازم نیست تشریف بیارید انگلیس. اسنادش رو می فرستم به همین دفتر که میخوایم باز کنیم و میارن خدمت شما که امضا کنید............ چشم حتما خدمتتون شرفیاب میشم. فقط میخواستم اگه میشه یه سفارشی هم به مقام عظما بکنید................کدوم آقای خاتمی؟............. حاج احمدآقای امام جمعه را می فرمائید. چشم حتما خدمتشون میرسم. آخه توی نماز جمعه هم بدنیست اگر کمی جوسازی بشه......... امام رضا از بزرگی کمتون نکنه.
********
جک استرا. تلفن سوم: الو..... دفتر حضرت آیت اله مکارم شیرازی.......... بله بنده جک استرا هستم. قبلا از لندن خدمتشون زنگ زدم. فرمودن آمدم تهران زنگ بزنم و خدمتشون برسم. اما قبلش میخواستم یک صلاح مصلحتی باهاشون بکنم............. بفرمائید برادر جک استرای انگلیسه. خودشون میشناسن. ............حضرت آیت اله سلام عرض شد. ......ارادتمندم. ....... حتما خدمت میرسم. اما قبلش یه استدعای کوچیک دارم که باید کمک بفرمائید حل بشه. اجرتون با دو دست بریده حضرت عباس.............نخیر معامله نفت نیست. بنده دیگه دنبال معامله نفت نیستم. بیشتردنبال اینم که برای آخرتم یه توشه ای بفرستم.  میخوایم یک دفتری برای اتحادیه اروپا بازکنیم. ......... نخیر همینجا توی تهران. خواستم از جنابعالی اجازه بگیرم . ضمنا سفارشی هم به آقای نقدی بسیج بفرمائید چون اخیرا با اینکار مخالفت کردن...............واله خودتون بهتر میدونید که اینجا همه صاحب اختیارن و همه کاره. آدم یک کاری که میخواد بکنه از دم باید به همه بده. به یکی خونه. به اون یک مدرک دکترای آکسفورد. به یک هم دلار نقد.......... خوب بله درست می فرمائید این مملکت مال همه س. همه کسانی که این حکومت رو حفظ می کنن حق دارند. .............نخیر. وزارت خارجه و جناب رئیس جمهور موافقن. فقط خواستیم که یه وقت دفتر باز نشه و قضیه مثل حمله به سفارت انگیس بشه............... خیلی ممنون شما با ایشون حل بفرمائید بنده در خدمتم. ......... یه هدیه کوچیکی از طرف اتحادیه اروپا هم خدمتتون دارم. .......... هرطور که صلاح بدونید. از حساب اینجا هم میتونم بدم. توی حسابتون در انگلیس هم میتونم بریزم. ................نخیر اون هیچ مشکلی نداره. از انگلیس که زنگ زم خدمت منشی تون عرض کردم. حتما یادش رفته به شما بگه. دکترا آماده شده فقط باید اسم دانش آموخته را به بنده بدید. مدرک رو می فرستند به همین دفتری که قراره باز کنیم. شما بفرمائید برن از همین دفتر تحویل بگیرن............ واله من یک کم میترسم که با آقای نقدی تماس بگیرم................. خوب بله اغلب دوستان موقع صحبت خصوصی خیلی نرم هستن. اما می ترسم ایشون آتیششون تند باشه و مسئله سر و صدا بکنه. نمیخوام قبل از باز شدن دفتر سرو صدایی بشه.................خیلی ممنون. هرچقدر هم مخارجش باشه روی چشم میدم خدمت خودتون که به هرکدام خواستید بدید..................واله آقای رفسنجانی خودشون دارن از پشت قضیه را دنبال می کنن. اما بهتره اسم ایشون به میان نیاد. بعضی از این به قول آقای احمدی نژاد، برادران قاچاقچی،  اسم ایشون که میون میاد نرخشون رو می برن بالا. همه هم اولین چیزی که میخوان دکترای آکسفورده و بعدش هم قرارداد نفت توی کشورهای عربی. ............. درست میفرمائید. یه تعداد از نمایندگان مجلس هم یک مخالفتهایی کردن. فکر کردم بهتره اونا رو از طریق خود آقای لاریجانی حل و فصل کنیم. خیلی به بنده لطف دارن..................چشم تا یکساعت دیگه خدمتتون زنگ می زنم.
صحنه سوم. دفترروحانی. روز بعد
روحانی: "ول کام" جک. چای بدم یا قهوه؟ به قول خودتون "یور موث وارم"! یعنی دم شما گرم. بنده که سر این قضیه مذاکرات هسته ای "مای فادر کیم اوت". بفرمائید دهنتون رو شیرین کنید. گز اصفهانه. حالا این محلی که میخواید بگیرید مغازه س یا دکه؟
استرا: نخیر. یک ساختمانه که دو دهنه دکان داره که میشه دفتر مراجعین و طبقه دومش هم یک آپارتمان پنج اطاق خوابه س و پشتش هم حیاط داره و استخر و تشکیلات.
روحانی: من فکر کردم یه دفتر کوچیک میگیرید. به این زودی این خانه را چطور پیدا کردید؟
استرا: مال یکی از بستگان حضرت آیت اله مصباحه که خودش از فرماندهان سپاه و بسیجه و از دوستان بسیار نزدیک سردار نقدی. اینطوری از حمله حزب اله در امانیم.
روحانی: اجاره کردید یا خریدید؟
استرا: راستش با دوتا خانه بزرگ در لندن و یک خانه در سواحل بیروت  تاخت زدیم. یعنی سه تا خونه دادیم و این را گرفتیم. اسنادشون بعدا رد و بدل میشه. اما خونه را قراره امروز بنده تحویل بگیرم.
روحانی: خسته نباشید. پس من میگم که نماینده وزارت خارجه هم موقع تحویل گیری باشه که اسناد رسمی را امضا کنه. حال بریم سر بقیه قضایا. بفرمائید که در دور دوم مذاکرات ما باید.......