Friday, March 29, 2013

نامه خصوصی شیخ اکبر به "آقا"


هفتم فروردین 1392

نامه شیخ اکبر به "آقا"
 السلام علیکم یا رهبر الکبیر دامت حرکاته (ره) 
رهبر خیلی خیلی بزرگوار سلام. نمیدانم که بنده را به جا می آورید یا نه و آیا از خاطرات دورانی که با هم گذراندیم چیزی به خاطر مبارکتان مانده یا خیر. به قول اون خواننده هه که از دستم در رفت و اعدامش نکردم:
یادت میاد تو حوزه/ با هم نشستیم
به همدیگه قول دادیم/ جناق شکستیم
دیریم رام رام دیرام رام......
 بهرحال در مقابل رهبر عالیمقام و دانشمندی مثل سرکار که برای اداره مملکتی با این بزرگی و هفتاد هشتاد میلیون جمعیت و چندصد میلیون هوادار و مقلد از همه رنگ در کل جهان، هزار جور فکر و خیال و مشکلات دارید بنده به شما حق میدهم که مرا فراموش کرده باشید و وظیفه خودم میدانم که ابتدا خودم را معرفی کنم. اما قبلش اجازه بدید بگم که چه شاهکاری زدید از سیاست و درایت و کیاست که امسال رو به اسم سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی اسم گذاری کردید. واقعا روی دژمن را کم کردید و تمام حقه ها و نقشه هاش را برای زیر فشار گذاشتن ما خنثی کردید. حالا دژمن زبون بره و تا روز قیامت هی بدوه و هی تحریم کنه. اصلا فکرش را نمی کرد که با یک چنین سیاستمدار بزرگی روبرو هست که با یک اسم گذاری تمام کلک های او  را خنثی می کنه. به به. به قول خودتان؛ آورین آورین. چه حماسه های سیاسی و اقتصادی و اختلاسی و افتضاحی امسال راه بندازیم.
 بروم سر اصل موضوع. بنده همان شیخ اکبرم که یک زمانی از وردست های ارج و قرب دار امام بودم. ایشان گاهی که کیفشان کوک بود و مخصوصا بعد از اون اعدامهای سال 67 بنده را با لقب اکی جان صدا میکردند (امام خیلی دوست داشت که ادای ناصرالدین شاه را دربیاورد که به میلجکش می گفت ملی جان) و جنابعالی هم یه کم حسودیتان می شد. همینجا بنده به جان بچه هام و به روح امام  قسم می خورم که جنابعالی هیچ خبری در مورد اون اعدامهای سال 67 نداشتید. یعنی خبر داشتید ها، اما مخالف بودید و می فرمودید که قتل عام ده ها هزار نفر در عرض سه ماه درست نیست ولی اگه توی یکسال باشه ممکنه درست باشه و امام هم خوشش نیامد. فرمان از خود امام بود و مجریانش هم توسط امام انتخاب شدند و نه بنده و نه جنابعالی هیچ نقشی در اون اعدامها نداشتیم. قبل از اون واقعه هم که جنابعالی رئیس جمهور بودید، نمیدانم یادتان میاد که بنده رئیس مجلس و فرمانده کل قوا و از این طور چیزا بودم یا نه؟  راستش برای خودم قدرتی داشتم و برو بیایی. معروف شده بود که فلانی؛ یعنی بنده، یک تکه زمین از باباش بهش به ارث رسیده که ایران افتاده توی اون یه تیکه زمین. واقعا همه کاره امام بودم. اما از بدشانسی زد و امام مرحول شد. البته خودش نمیخواست ولی رحلت یقه شان را گرفت. صددرصد مطمئنم که جنابعالی اصلا آرزوی رحلت امام را نداشتید چون خبر نداشتید که شما قرار است جانشین ایشان بشوید. حالا اگه بعضی ها بگن که جنابعالی امام را رحلت کردید از روی نادانیه. ایشان چند ماه قبلش به من گفته بود که:
 "لاکن اکی جان فکر نکن که من درخیال رفتن هستم و تو را جانشین می کنم برای خودم. تازه اگر هم رفتنی باشم تو لازم نیه رهبر بشی. همین احمد را لاکن رهبرش کن و تو همینطور که حالا داری از پشت اداره می کنی، ادامه باش کارت را. رهبر شدن برای اون چهره روحانیت خوب نیه.
 اما از شانس بد، امام مرحول شد و من ماندم و شما و احمد و یه عده دیگه که همگی از ترس منافقین خواب نداشتیم. فکر کردیم زودتر احمد را رهبر کنیم. اما ترسیدیم روش زیاد باشد و کلک همه ما را بکند و مملکت را بدهد دست منافقین. مانده بودیم که کی رهبر بشه که یکدفعه جنابعالی اون خواب رو دیدید. به بنده فرمودید که امام را به خواب دیدید که گفته یک نامه پیش من داره. بنده هم توی کشوهای میزم را گشتم دیدم بله  همچین نامه ای هست و  امام شما را تعیین کرده و خلاصه شما رهبر شدید. نمیدانم اینها را که میگویم یادتان می آید یانه. ولی جهت یادآوری عرض می کنم که من همون شیخ اکبرم که با اینکه خودم خیلی دلم میخواست رهبر بشم اما شما را رهبر کردم و بعداز رهبر شدن شما مدتها رئیس جمهور بودم. به قول اون یکی خواننده هه که اون هم متاسفانه از دستمون در رفت و اعدامش نکردیم:
من همونم که یه روز / میخواستم رهبر بشم
میخواستم تو رهبرا/ از همه سر تر باشم
آرزو داشتم یه روز / دیگه ملا نباشم
رو سرم تاج بذارم / شاه سلطان اکبر باشم
دام دارام دیم دام دارام.............
اما خوب روزگاره دیگه. گاهی به آدم کلک می زند. شما یادت نیست اما اونقدر قدرت داشتم که اون مهندس سحابی که جزو شورای انقلاب بود و کلی از زمان شاه باهام دوست بود و نان و نمک خورده بودیم و آدم بدی هم نبود، وقتی دیدم داره انتقاد می کنه و حرفای بودار میزنه یه جوری دادم انداختنش توی انفرادی و روش رو کم کردن که شما اصلا خبردار نشدی. بیچاره بعدش که مرد دلم براش سوخت. بعدشم که دادم حساب فروهر و بقیه نق زنا را صاف کردن. بازم بدون اطلاع شما. خوب من یه همچین قدرتی بودم. البته این کارا به دستورجنابعالی نبود و روح لطیف جنابعالی از بیخ از این کارهایی که من کردم بی خبر بود. سر احمده را هم دادیم زیر آب کردن بازم بدون اطلاع شما. پول یا مفت نفت هم زیر دستم بود و هرکاری دلم میخواست میکردم. نبینید که حالا پشم و پیلیم ریخته (منظورم ریش و پشمم نیست. اونو از همون اول هم نداشتم). اون موقع یه عده بهم میگفتن سردار سازندگی و امیر کبیر ثانی. خودشون رو به خریت زده بودن که چه نقشه هایی توی سرم بود. شما در همه این مدت سر مبارکت به عبادت و رسیدگی به امور مستضعفین و بنیادشون گرم بود و اصلا به جان مادرم از این کارای بنده خبر نداشتید. لابد برای همین هم حالا اصلا آدمی به اسم شیخ اکبر رو فراموش کردید. شما یادت نمیاد، یک نماز جمعه هایی میخوندم و یک خطبه هایی ایراد میکردم که بیا و ببین. شما یادتون نمیاد، امام جمعه تهران بودم.  یادم میاد توی خونه با بچه ها و قوم و خویشای نزدیک می نشستیم دور سفره شام و جلسه هیئت دولت تشکیل میدادیم و آی می خندیدیم. بعد تصمیم میگرفتیم که نفت به کی بفروشیم و قرارداد با کی ببندیم و پولای نفت را چطوری خرج کنیم. کلی سد ساختیم که البته بعضیاش واقعی بود. البته بی خیال اینکه بعدش مثلا دریاچه ارومیه خشک میشه یا نمیشه. یادم میاد که یه دفه به فکرم افتاد که آب دریای خزر رو با کانال از زیر کوه البرز بیاریم توی کویر و اونجا رو دریا کنیم. (البته طرحش مال یکی از بچه ها بود ولی خوب من به اسم خودم مطرحش کردم). چه دریایی میشدها. اما این پوتین نامرد نمک به حروم روسی که اونهمه دادیم خورد، تا از طرح من خبر دار شدن نمیدونم با چه کلکی داد کف دریای خزر رو سواخ کردن و کلی آبای دریای خزر رفت پائین. تا ما به خودمون بجنبیم و غواصای بسیج را بفرستیم که درستش کنن، آب دریا  اونقدر رفت پائین که دیگه نمیشد با کانال بردش توی کویر. خلاصه کلی از این کارا کردم. البته شما یادت نیست ولی خوب فکر میکردم که دیگه همه چی روبراهه و میتونم شاه بشم. اما اشتباه میکردم. من به اندازه شما لیاقت شاه شدن را نداشتم. اونوقت تازه فهمیدم که امام چه کار خوبی کرد که اون نامه را نوشت و توی کشوی میز من گذاشت و شما رهبر شدید. آخه اگر من رهبر شده بودم حالا دیکتاتور شده بودم و آبروی روحانیت و اسلام را برده بودم. اما باور بفرمائید که رفتار دموکراتیک شما در این مدت باعث شد که رویم حسابی کم بشود. اگر چه که مطمئن هستم  که توهین ها و تحقیرهایی که از ناحیه کسانی مثل احمدی و دار و دسته اش نثار بنده و خانواده شده، هیچ ربطی به شما ندارد، اما باور بفرمائید که بنده دیگه رویم کم شده و قول میدم اگر اجازه بدید که دوباره رئیس جمهور بشم برای شما گربه رقصانی نکنم. اگر شما گماشته و یا تدارکاتچی میخواهید خوب بنده هستم چرا به سراغ غریبه ها و عوضی ها میروید. من میدانم که شما در نزد خداوند متعال خیلی ارج و قرب دارید. اون دفعه دعا فرمودید و این احمدی نمک نشناس از صندوق در آمد. استدعای این بنده کمترین این است که ایندفعه دعا کنید شاید اسم بنده از صندوق دربیاد و دوباره به کارهای سازندگی بپردازم. شعار بنده حالا اینه که ای رهبر آزاده / اکبر شده آماده. شما بزرگوارانه فرمودید که فقط یک رای دارید. البته خوشبختانه بقیه ملت همان یک رای را هم ندارند و بنده حاضرم همه دارائیم را بدهم و همان یک رای را به بنده بدهید.
دوست سابق و کوچیک فعلی شما. اکبر هاشمی

Wednesday, March 20, 2013

مصاحبه بی بی سی فارسی با خامنه ای در مورد عید و سیزده بدر



اول فروردین 1392

مصاحبه بی بی سی با خامنه ای در باره عید نوروز

مصاحبه گر: بینندگان عزیز تلویزیون بی بی سی فارسی ما در خدمت رهبر شیعیان و مستضعفان جهان و بزرگمرد عالم امکان، حضرت آیت اله العظمی خامنه ای هستیم و .....
خامنه ای: صبر کنید. بفرمائید رهبر مستضعفان و شیعیان ایران و لبنان و خاورمیانه که قدری واقع بینانه تر باشه. اون عالم امکان هم یه کم زوده. بذاریم برای سال دیگه. نباید آتو به دست دژمن داد.
مصاحبه گر: واله حضرت آیت اله ما هرچی که رئیسمون بگه همون رو میگیم. البته نه که خودمان اعتقاد نداشته باشیم. اما خوب باید دستور رو اجرا کنیم. شما شکسته نفسی می فرمائید. ما در بی بی سی فارسی آمار داریم که طرفداران شما در امریکا و چین و روسیه و امریکای لاتین، حتی اروپا، از همه ی روسای دولت ها و رئیس جمهور ها بیشتره. حتی ما  از طریق روزنامه کیهان خودتون خبرهای خصوصی داشتیم که وقتی داشتن پاپ را انتخاب میکردن اسم شما از صندوق در آمده و خوب کسی که رای ها را میخوانده  چون در واقع تحت نفوذ صهیونیزم و استکبار بوده سیدعلی را سنت فرانسیس خوانده است.
خامنه ای: خوب اگه بی بی سی فارسی آمار دارد، بنده خارج از اصول دموکراسی میدانم که مخالف باشم. البته روزنامه کیهان قرار نبوده که اطلاعات مهم سری را به بیرون درز بدهد.  حالا سوالتون چی بود؟ یادم رفت.
مصاحبه گر: هنوز نپرسیدم حاج آقا
خامنه ای: خوب بپرس جانم. اینجا شما آزادید که سوال کنید. هر سوالی که دوست داشته باشید. البته باید مواظب باشید که سوال شما یک وقت دژمن رو شاد نکنه. بنده اعلام می کنم کسی که در این شرایط خطیر کشور سوالی می کنه که بوی مسائلی نظیر بهار و بوی گل و سوسن و یاسمن و یا بوی مسائل مالی و اختلاس و گرانی و تورم و تحریم و هسته ای و نحوه برگزاری انتخابات و بخصوص مخالفت با ولایت فقیه را بده خوب این خائن به منافع ملت است. البته بنده دفعه اول تذکر میدهم اما دفعات بعد معلوم نیست که تذکر بدهم و ممکنه که دستور دیگری بدهم. حالا سوالتون چی بود؟ تکرار کنید.
مصاحبه گر: هنوز نپرسیدم حاج آقا
خامنه ای: مگر کسی مانع شده است که شما سوالتون رو بپرسید؟ بنده در جریان هستم که دژمن میخواهد اینگونه الغا بکنه که اینجا فلانی دیکتاتوری راه انداخته و مانع سوال میشود. حالا سوالتون چی بود؟
مصاحبه گر: ببخشید حاج آقا میخواستم که در مورد چهارشنبه سوری و عید نوروز و سیزده به در بیننده گان ما رو ارشاد بفرمائید.
خامنه ای: ببینید البته این سوالات همگی خوبند اگرچه که چندان مهم نیستند اما شما چرا سوالتون در باره انتخابات و تحریم و احمدی نژاد نیست. این سوالات که خیلی مهمتر و بحث برانگیز تر هستن.
مصاحبه گر: واله حاج آقا راستش ما در بی بی سی فارسی سوالی در مورد تحریم و این چیزا نداریم. یعنی در واقع ما حرفای شما رو کاملا قبول داریم که این تحریمها هیچ اثری بر اقتصاد شما نداشته و انتخابات هم مثل همیشه آزاد و دموکراتیکه و آقای احمدی نژاد هم نمی بایستی در مقابل دستورات جنابعالی حرفی بزنه یا ژستی بگیره.
خامنه ای: آورین . آورین. بفرمائید که در مورد غنی سازی و فعالیتهای هسته ای ما هم سوالی ندارید؟
مصاحبه گر: نخیر حاج آقا. نداریم. یعنی در واقع داشتیم اما وقتی جنابعالی فتوا دادید که ساختن سلاح هسته ای خلاف شرع مقدس اسلام است، ما دیدیم که با فتوای خودمون هماهنگی داره. بی بی سی از قدیم فتوا داده بود که ایران دنبال ساختن سلاح هسته ای نیست زیرا که این کار خلاف اصول اسلامیه.
خامنه ای: آورین. آورین. مگر بی بی سی فارسی هم فتوای شرعی صادر می کنه.
مصاحبه گر: فتوای فتوا که نخیر. اما خوب در چارچوب برخی مسائل گاهی صادر میکنه. یعنی خوب لازمه ی آیت اله بودن اینه که گاهی صادر بکنه.
خامنه ای: آورین. آورین. اما مگر بی بی سی فارسی هم آیت اله است؟
مصاحبه گر: آیت الهِ آیت اله که نخیر. اما خوب به خاطر طولانی شدن سابقه آشنایی با برخی آیات عظام، گاهی بر حسب وجوب شرعی یه فتواهایی صادر میکنه. یعنی در واقع احساس تکلیف شرعی می کنیم. البته این فتواها در مقابل فتواهای حضرتعالی که اصلا مایه و استخوانی نداره و به عبارتی آبکیه.
خامنه ای: آورین آورین. هم لازمه و هم آبکیه. آورین آورین. چقدر پرمعنا و درعین حال زیبا و نغز. آورین آورین. حالا سوالتون چی بود؟ یادم رفت.
مصاحبه گر: سوال که نه ولی میخواستم نظرتون رو در مورد عید نوروز و ...
خامنه ای: آها. یادم آمد. ولی بنده بیشتر علاقمندم که نظرم را در باره مسائل هسته ای و انتخابات بگم.
مصاحبه گر: واله تا اونجا که من میدونم نظر بی بی سی فارسی هم در این زمینه ها مثل نظر شماست. ما خودمان از صبح تا شب نظر شما رو میگیم. ماهم میگیم که راه پیشرفت کشور و تقویت دموکراسی در ایران اینه که اولا همه در انتخابات شرکت کنند. و ثانیا ما از همون اول گفتیم انرژی هسته ای حق مسلم شماست. از همون اول گفتیم که خوب تازه ایران بخواد یه بمب کوچولوی هسته ای هم بسازه خوب این در جهت برقراری صلح در منطقه لازمه.
خامنه ای: آورین آورین. حالا نظرتون رو در باره احمد نژاد بگین.
مصاحبه گر: واله ما بیشتر دوست داریم که آقای خاتمی یا آقای رفسنجانی بیان. ولی هرچی شما بگین.
خامنه ای: آورین آورین. چه خوب که شما هم نظری بر آمدن مجدد احمدی نژاد ندارید. اما اون دوتای دیگه ده سال دیگه هم التماس کنن بنده راهشون نمیدم.
مصاحبه گر: یعنی شما اگر آقای خاتمی بیاد اجازه نمیدید که کاندیدا بشه؟
خامنه ای:حرفش را هم نزنید. اینها از اون آخوندهای پدرسوخته انگلیسی هستن. میخوان زیرآب بنده را بزنند. اصلا انتخابات را هم ول کنید. بحث در این مورد به نفع دژمنه. حالا شما بفرمائید که وضع اقتصاد چطور است؟
مصاحبه گر: واله تا اونجایی که ما در بی بی سی فارسی خبر داریم اوضاع خوبه. یعنی مردم دارند و میخورن. یعنی در واقع اقتصاد شما توی دنیا دهم نباشه یازدهمه.
خامنه ای: بنده از شما نخواستم که در باره اقتصاد ما حرف بزنید مومن. خوب معلوم است که اقتصاد ما عالیه. دهم و یازدهم هم نیست و سوم و چهارمه. بنده منظورم اقتصاد انگلیس بود. امروز کیهان ما نوشته بود که در پنجاه شهر انگلیس به خاطر سیاست های اقتصادی غلط دولت تاچر تظاهرات بوده. بفرمائید که چند نفر دستگیر شده اند و چند نفر کشته شده ان. ما باید به خاطر رعایت نکردن حقوق بشر تظاهر کنندگان از کشور شما به سازمان ملل شکایت کنیم.
مصاحبه گر: راستش من چند روزه که اینجام. خبر ندارم که دوباره خانم تاچر سر کار اومده باشه. اما اگر کیهان گفته حتما درست گفته. بهرحال قیمتها در انگلیس غوغا میکنن. پسته کیلویی ده پوند که میشه شصت هزار تومن. بنزین لیتری یک و نیم پوند که میشه نه هزار تومن. تخم مرغ شیش تاش دوازده هزار تومن. لابد مردم انگلیس معترضند که چرا باید بنزین توی ایران زیر هزار تومن باشه و توی انگلیس نه هزار تومن.
خامنه ای: یعنی اونجا واقعا بنزین لیتری نه هزار تومنه. یا حضرت عباس!! پس این احمدی نژاد احمق چرا قیمت بنزین را بالا نمیبره؟ شما بفرمائید که رقم تورم در اونجا چه میزان است؟ اینجا همه اش توی سر ما میزنند که تورممان دو رقمی است.
مصاحبه گر: راستش به نظر ما این هم از طرفندهای دشمن برای ضربه زدن به شماست. خوب حالا تورم شما دو رقمی باشه. سی درصد یا چهل درصد. مگه تورم بقیه چند رقمیه. مال ما در انگلیس الان ده ها ساله که دو رقمیه. 5/5 درصد یا5/4 درصد. دو رقمیِ دورقمیه. مردم ما ناراحت گرانی بنزین هستن.
 خامنه ای: آورین مومن. آورین. مردم انگلیس حق دارند. تورم دو رقمی. بنزین لیتری نه هزار تومان. تخم مرغ به آن گرانی. باید تظاهرات بشه برادر. نظر شما چیه که ما تعدادی از افراد بسیج  و سپاه قدس را به کمک مردم انگلیس بفرستیم. میشود دولت رو با کمک همین نیروها سرنگون کرد. بفرمائید که تلویزیون شما چه کمکهایی در زمینه تغییر رژیم انگلیس میتواند به ما بکنه؟
مصاحبه گر: راستش تلویزیون ما طبق قانون باید بیطرف باشه و حق دخالت در امور سیاسی رو نداریم. اینه که شما هر کاری می کنید از طریق رسانه های خودتون بکنید. البته همینکه ما بتونیم شما را حمایت کنیم در واقع تظاهرات کننده های انگلیسی را حمایت کرده ایم.
خامنه ای: آورین آورین. خوب بفرمائید که در تظاهرات اونجا چند نفر کشته میشه و چند نفر دستگیر میشه؟ بفرمائید که دستگیر شده ها را مستقیما به کهریزک لندن می برند یا اول به اوینتانامو می برند و بعد میفرستن به کهریزک. این برادر حسین شریعتمداری ما اطلاعاتی دارد مبنی بر اینکه انگلیس زندان مخوفی دارد به اسم اوینتانامو. اما از ترس سازمان حقوق بشر اسلامی ما که رئیسش یکی از لاریجانی هاست، کسی از دستگیر شدگان را به آنجا نمی فرستند و همه را مستقیما به کهریزک لندن می برند و از اونجا هم شبانه به یک قبرستان دور افتاده در دریای شمال می برند. اما بنده اطلاعاتی دارم که تعدادی را به اوینتانامو می فرستند.
مصاحبه گر: واله من خبری از این مسائل ندارم. ما در بی بی سی فارسی اصولا معتقدیم که زندانی به اسم کهریزک از اولش هم وجود خارجی نداشته. چه در ایران و چه در انگلیس.
خامنه ای:بازم باید بگم آورین آورین به این هوش شما در بی بی سی فارسی. سیاست یعنی همین. همه چیز را باید انکار کرد. این احمدی نژاد گوساله از صبح تا شب کارش شده بگم بگم. فکر می کنه هرچه بیشتر بگه بهتره. عوض اینکه از شما یاد بگیره و همه چیز را انکار بکنه.  
خوب شما به همه ی سوالات به خوبی پاسخ دادید. اون قالیچه ای که گرفتید حلالتان باشد. یکی هم برای رئیستان ببرید و از قول بنده هم خیلی به ایشان سلام برسانید. به سلامت

  

Wednesday, March 6, 2013

ادامه نامه احمدی نژاد به خامنه ای و پیشنهادات برای سال 92


14 اسفند 1391

نامه احمدی نژاد به خامنه ای در خصوص سال 92

محضر رهبر معظم سلام علیکم
با عرض تبریک به مناسبت پیروزی های اخیر رزمندگان اسلام و از جمله پائین آوردن یک فروند پهپاد فرضی دشمن استکباری، مطالب مهمی را باید خدمت شما عرض کنم. البته علت این نامه نگاری در واقع این بوده که ما توانستیم با کمک گرفتن از دانشمندان اقتصادی سپاه و بسیج و همچنین با استفاده از حساب و ریاضیات جفر به این دستاورد مهم برسیم که به حول و قوه الهی از دوران ریاست جمهوری بنده چند ماهی بیشتر نمانده است. بنابراین نوشتن این نامه ضروری و بلکه لازم و ملزوم یکدیگر است. به قول معروف، تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که عنقا را بلند است آشیانه.
اینجانب و همکارانم در دولت لازم میدانیم که از جنابعالی بخواهیم که سال آینده را هم مثل سال جاری و سال گذشته به یک موضوع حیاتی اختصاص داده و نامگذاری کنید. دو سال پیش را سال شکوفایی اقتصادی نام گذاشتید و حقیقتا اقتصاد ما شکوفا شد و توانستیم به حول وقوه الهی هرچه که مردم لازم دارند را با قیمتی کمتر از قیمت تولیدی داخل از کشور دوست و برادر چین وارد کرده و روی تولید کننده داخلی را کم کنیم. امسال را هم سال تولید ملی خواندید و ما تلاش زیادی در زمینه تولید ملی کردیم. متاسفانه از اونجایی که جنابعالی به حول و قوه الهی فراموش کرده بودید بگوئید که منظورتان از تولید ملی، تولید ناخالص ملی بود یا تولید خالص ملی، ما نتوانستیم با مجلس و قوه قضائیه به توافقی برسیم و تولید ملی ما در زمینه های مختلف دستخوش فشارهای دشمنان شد. به قول معروف، سن که رسید به پنجا/ فشار میاد به چن جا. اگرچه که بنا به رهنمود آیات عظام، به بانک مرکزی دستور داده شد که ارقام مربوط به هرنوع تولیداتی را تا آنجایی که امکان دارد بالا ببرد و کشور از این بابت مرهون رهبری هوشمندانه شماست.
اما در مورد سال آینده اینجانب و همکاران هر کدام پیشنهادی داریم که عرض می کنم و خود شما با درایتی که دارید تصمیم بگیرید که سال آینده به حول و قوه الهی تلاش دولت خدمتگذار باید در چه زمینه ای بیشتر باشد. به قول معروف تا نباشد چیزکی مردم نگوین چیزها. که نوار همه ی این پیشنهادات رو از طریق برادرمون سعید مرتضوی ظبط کردیم که بعدا این برادران زیرش نزنن و بنده را به قول معروف چوب دو سر طلا نکنن.
- برادر وزیر دفاع معتقد است که سال آینده باید به نام سال تسخیر پایتخت دشمن فرضی صهیونیستی باشد که به حول و قوه الهی در بیابانهای اطرف قم با حضور آیات عظام صورت میگیره و به حول و قوه الهی اگه هنوز جون و قوتی برای نیروهای بیسج و سپاه باقی بود به ساختن مزارع فرضی زعفران بپردازند.
- برادران در وزارت خارجه معتقدند که با توجه به سادگی و خنگی طرفهای خارجی، که هنوز فکر می کنند ما دنبال فعالیتهای هسته ای صلح طلبانه هستیم، سال آینده سال مذاکرات اتمی باشد. البته اگر در اواسط سال به دستاورد مورد علاقه سرکار رسیدیم اسم گذاری سال رو به سال دستاوردهای هسته ای صلح طلبانه عوض می کنیم.
- برادر سعید مرتضوی نظرشان بر نامگذاری سال آینده به نام سالِ از میان بردن تام و تمام روزنامه نگارای استکباری و تولید و شکوفایی صنعت روزنامه نگاری و وبلاگ نویسی و اینترنت مکتبی با استفاده از تخصص مدیران دانشمندی نظیر مدیر روزنامه کیهان است که البته نظر مزخرفیه چون دیگه روزنامه نگار مخالف و استکباری باقی نمونده که بخوایم از میان برش داریم.
- برادرمان وزیر کار معتقد است که چون چند سالی است که با فراوانی و حتی تورم فرصتهای کاری و درآمد مواجه بوده ایم و بخصوص به دنبال دستورات جنابعالی، به حول و قوه الهی در این دوساله، هم به اندازه کافی تولید داشته ایم و هم شکوفا شده ایم، بهتر است یکسال استراحت بدهیم و سال آینده سال بیکاری نامگذاری شود. به قول معروف بزن بر طبل بیعاری که آنهم عالمی دارد.
- برادر فرمانده بسیج که حقیقتا مثل یک هلوه و آدم دلش میخواد همینطوری ایشون رو بخوره، (البته ایشان به حول و قوه الهی به زور وارد جلسه هیئت دولت شدند) نظرشون این است که سال آینده سال مبارزه با بلایای طبیعی نظیر زلزله و سیل و طوفان و خسوف و کسوف و هوای مسموم باشد که در این زمینه باید از حوزه علمیه  و آیات عظام خواسته شود که دعاهای مربوطه را با بخشی از دعاهای مربوط به تورم و گرانی قاطی کرده و در دسترس عموم ملت حزب اله بگذارند. در این زمینه البته خود ایشان تعهد می دهند که عوامل اصلی بروز بلایای طبیعی، نظیر بدحجابی و وجود دانشگاههای مختلط را به کمک آیات عظام و دانشجویان بسیجی از بیخ و بن ریشه کن کنند.
- وزیر اقتصاد هم پیشنهادش الکیه. می گوید بهتره که سال آینده به نام سال فقر و گرانی فراگیر نامگذاری شده و تورم ملی را در حد امکان بالا ببریم تا مردم بتوانند بیشتر به معنویاتشون برسند. البته بنده به حول و قوه الهی با این پیشنهاد مخالفم و فکر می کنم بالا رفتن تورم ملی باعث میشود که بخش زیادی از هموطنان به درآمدهای بالا برسند که ممکنه است باعث کم توجهی به فرایض دینی شان بشود. به قول معروف هرکه میگه نون و پنیر، تو یکی سرت رو بذار و بمیر.
- برادر وزیر بهداشت نظرشون این است که سال آینده را سال تمیز کردن هوای تهران و شهرهای بزرگ بنامیم و طرحشون هم این است که دعای مربوط به تمیزکردن هوا توسط ایات عظام تهیه شده و روزانه دو یا سه بار از بلندگوهای مساجد و بلندگوهایی که سر چهارراه ها نصب می شود، پخش بشود.  
- خود بنده معتقدم که با توجه به خدماتی که اینجانب در این سالها کرده ام، سال آینده باید به اسم بنده نامگذاری شود. سال قهرمان تسخیر آسمانها و اقتصاد برتر. سال آینده باید سال تسخیر فضا و تولید و صدور انواع ماهواره و موشک و انواع هواپیماهای مسافربری بوئینگ و ایرباس باشد زیرا که بازار فروش این نوع محصولات خیلی رونق دارد و ما میتوانیم به این ترتیب علاوه بر حل مشکلات کوچک اقتصادی، سالانه بیش از ده ملیون فرصت شغلی و صدها میلیون فرصت پروازی برای هموطنان ایجاد کنیم. البته اگر بنده را بار دیگر ملت ایران به ریاست جمهوری انتخاب فرمائید قول شرف میدهم که حامی درجه یک شما باشم و کشور را از نظر اقتصادی به پای ژاپن و سویس برسانم و با کم کردن سه صفر از پول رسمی ایران به حول و قوه الهی نرخ دلار را به چهار تومان برای هر دلار که در واقع نصف قیمت دلار در قبل از انقلاب است برسانم. به قول معروف هیشکی نمیتونه مثل دکتر محمود مملکت رو به یک غول اقتصادی تبدیل کنه.
فرزند کوچک شما. دکتر محمود