Sunday, October 14, 2012

رضا پهلوی در برنامه تپق

13 اکتبر 2012
مجری- آقای پهلوی به برنامه تپق خوش آمدید. اجازه میدید که شما را رضا شاه دوم خطاب کنم؟
رضا پهلوی –  اصلا این پرسیدن ندارد. این تصمیمی است که خیلی وقته که گرفته شده. بنده سی سال است که شاه هستم. اما نه. صبر کنید. این تیکه رو حذف کنید. از اول میگم. اِهه اِهه اِهه... (سینه را صاف می کند)
 ببینید خوب البته اگر مردم ایران بنده را انتخاب کنند این حرف دیگری است. اما بنده با اینکه طبق قانون اساسی قسم خوردم  که شاه باشم ولی خوب بازم مردم باید بخوان.
مجری – یعنی اگر مردم بخوان شما شاه میشید؟
ر. پ. – خوب بله. حرف مردم رو که نمیشه قبول نکرد. من بطور موروثی شاه هستم و اگه مردم بخوان شاهنشاه میشم. روی مردم رو که نمیشه زمین انداخت.
مجری –  مردم از چه طریقی باید حرف خودشون رو بزنن؟
ر.پ. – خوب معلومه. از طریق انتخابات. بعد از سرنگونی این رژیم، انتخاباتی برگزار میشه و مردم رای میدن که چه نوع حکومتی میخوان. خوب طبعا اگر حکومت سلطنتی بخواهند اونوقت بنده شاه میشم.
مجری – حالا اگه مردم حکومت سلطنتی نخواهند و خواهان جمهوری باشند چی؟
ر.پ. – بنده از طریق عواملی که در سپاه پاسداران دارم و همچنین با استفاده از فیس بوک فهمیده ام که بیش از نود در صد مردم حکومت سلطنتی میخوان.
مجری – خوب حالا اگر مردم حکومت سلطنتی خواستند و شما را نخواستند چی؟
ر.پ. – ببینید من الان پنجاه و خورده ای سن دارم. حالا بگیم شصت سال. از این شصت سال پنجاه سالشو مبارزه کردم. تازه اون دهسال رو هم یه مدتش که بچه بودم و بقیه ش رو هم مجبور بودم درس بخونم وگرنه اون ده سال رو هم صرف مبارزه میکردم. خوب مردم چه کسی رو برای سلطنت مناسب تر از من میتونن پیدا کنن؟ حتما که نباید آدم بهرام گور باشه و تاج سلطنت را از بین دوتا شیر برداره. چه فرقی میکند که تاج بین دوتا شیر باشه یا  همین نزدیکیا توی وزارت خارجه.
مجری – با اینحال اگه اعلام بشه که هرکس آزاده کاندیدای شاه شدن بشه و هرکس میخواد شاه بشه بیاد در انتخابات شرکت کنه اونوقت شاید خود بنده هم  یا حتی آقای کدیور یا امیراحمدی و یا خاتمی هم کاندید میشیم.
ر.پ. – مگه شهر هرته که هرکی از مامانش قهر کرد بخواد شاه بشه. سلطنت یک موهبت الاهیه و یه جورایی از.  ... نه این تیکه رو هم حذف کنید چون ممکنه بعضی ها خاطرات پدرم براشون تداعی بشه..... سوال چی بود؟
مجری – اینکه آیا هرکسی اجازه خواهد داشت که کاندیدای سلطنت بشه؟
ر.پ. – نه آقا الکیه مگه. شاه باید خون شاهی در رگش باشه. باید از خانواده سلطنتی باشه و قوم و خویشهاش همه شاهزاده باشند و مامانش هم شهبانو باشه. تازه از خانواده قاجار هم قبول نیست چونکه اونا طبق مصوبه مجلس سلطنت رو به ما واگذار کردند. البته اگر از خانواده نادر شاه و یا صفویه کسی باشه خوب اونوقت نگاه می کنیم به اینکه چندسال مبارزه کرده.
مجری- پس رای مردم چی میشه؟
ر.پ. – چه رایی؟
مجری – انتخاب شاه دیگه.
ر.پ. – حالا شما چرا بند کردی به شاه. خوب غیر از من که شاهی نیست. من سی ساله شاهم. دوتا شاه که نمیشه.
مجری – در مورد این شورای ملی که تازه تاسیس شده و ظاهرا شما کاندیدای رهبریش هستید توضیح بدید لطفا. آیا خواستار سرنگونی هستید یا اصلاح رژیم فعلی رو در نظر دارید؟
ر. پ. – خوب ما در واقع دنبال سرنگونی هستیم. اگرچه که برخی از اصلاح طلبان و مقامات سپاه پاسداران هم با بنده هستند که خوب باید رعایت حال اونها هم بشه.
مجری – ولی با حضور این افراد بالاخره شما میخواهید رژیم رو سرنگون کنید و یا اصلاح کنید.
ر. پ. – خوب باید دید مردم چی میخوان. اگه مردم بخوان بنده سرنگون می کنم اگر هم دوست نداشته باشن و اصلاح بخوان که بنده رژیم رو اصلاح می کنم.
مجری – آیا برای سرنگونی طرحی هم دارید؟
ر. پ. – معلومه که داریم. ولی انتظار نداشته باشید که ما طرحمون رو لو بدیم. اونوقت اول از همه همین جمهوری خواهان میرن با استفاده از طرح ما رژیم را سرنگون می کنند و ما توی هوا میمونیم.
مجری – تکلیف کشورهای خارجی چی میشه؟ آیا اونا از شما حمایت می کنن؟
ر.پ. – ببینید من خودم با اکثر رهبران جهان ملاقات کرده ام. از همه شون هم کادو گرفتم. البته بعضی هاشون مرده اند اما توی زنده ها هم خیلیاشون بنده را بخوبی میشناسند. یادمه کارتر برام یه سه چرخه آورد. ملک حسین برام یه ماشین کوکی آورد. حتی مرحوم برژنف برام یه تانک کوچولو آورد که تیراندازی هم میکرد. البته گلوله هاش پلاستیکی بود. مرحوم سادات برام یه بچه شتر آورد که یونجه هم میخورد. خوب اینا بیانگر اینه که همه ی کشورهای غربی از من حمایت می کنند.
مجری- ولی بیشتر سیاستمداران اروپایی و امریکایی از مجاهدین حمایت می کنن و همین اخیرا اسمشون رو از لیست تروریستی امریکا در آوردن. تازه این مسئله علیرغم نامه ای بود که سی و هفت نفر از نخبگان اپوزیسیون در آن نامه از دولت امریکا خواستن که اسم اونا را در نیاره.
ر.پ. – ببینید اگه من می گفتم که اسمشون رو درنیارن مسلم بدونید که در نمی آوردن. من دلم نیومد بگم در نیارن. تازه اینا یک اشکال اساسی دارن و اون عدم شفافیته. بنده پنجاه ساله مبارزه می کنم و همه چیزم شفافه. پول و سرمایه پدرم به من ربطی نداره. دست مادرم بوده و ایشون حسابشو دارن. ولی این دلیل نمیشه که مردم ایران مجاهدین رو به عنوان شاه انتخاب کنن.
مجری – اونا اصلا سلطنت طلب نیستن. اونا سالها با پدر شما که شاه بود مبارزه کردن
ر. پ. – خوب همین کارا رو کردن که پدرم اونا رو کرد توی زندان. تازه از رو نرفتن و با آقای خمینی هم مبارزه کردن.
مجری –اونها خواهان نظام جمهوری هستن چون میگن که در ایران هر شاهی اولش دموکراته اما بعداز چند سال میشه دیکتاتور.
ر. پ. – ببینید من با نظام جمهوری مخالفم چون اولا مردم جمهوری نمیخوان و ثانیا این چه کاریه که چهار سال به چهار سال یک خرجی گردن دولت و مردم بیفته که یک انتخابات راه بندازن. همین امریکا را ملاحظه کنید که چه خرجی می کنن برا انتخابات. پول مردم باید صرف آبادانی کشور بشه. بنده ایده های زیادی برای ساختن کشور دارم. میخوام ایران را برگردانم به دوران طلایی پدرم. ما باید هرچه زودتر به دروازه های تمدن بزرگ برسیم. بنابراین پول و سرمایه کشور را نباید به هدر داد.
مجری – ولی شاید مجلس و دولت یه برنامه اقتصادی دیگری داشته باشن و نخوان به دروازه های جایی برسن. شاه که نمیتونه در کار حکومت دخالت بکند.
ر.پ. – ببینید اینا همه ش بستگی به نظر مردم داره. باید از مردم سوال کرد.
مجری- برگردیم به موضوع مجاهدین.
 ر.پ. - اگر رهبران مجاهدین بیان و اعلام کنند که از من حمایت می کنند اونوقت فرق می کنه. اونوقت می توانند بیان جزو شورای ملی.  تازه امریکا با در آوردن اسم مجاهدین از لیست به مبارزات مردم ایران هم لطمه زد. من از اولش هم مخالف درآمدن اسم اینها از لیست بودم. اصلا به امریکا چه مربوطه که اسم اینا را در بیاره. امریکا باید در کار ایران دخالت نکنه. ما خودمون میدونیم چطور باید ایران را اداره کرد. اینا باید از کارهای گذشته شون دست بردارن. اگه قرار باشه فردا بنده شاه باشم و اینا بخوان موش بدوانند که نمیشه. شاه یک وظایفی داره. شاید هم اونها رو به عنوان خرابکار  و مارکسیست اسلامی تحویل دادگاه نظامی بدم.
مجری – مگه شاه قراره چنین اختیار و قدرتی داشته باشه؟
ر.پ. – پس بفرمائید شاه یک تیکه چوب خشکه دیگه. گفتیم اختیارات نداشته باشه ولی نه دیگه اینقدر بی اختیار. ایران که سوئد و انگلیس نیست.
مجری – حالا این رژیم رو چگونه میخواهید سرنگون کنید؟
ر.پ. – واله نقشه که زیاده. ولی خوب مردم باید خودشون بیان جلو. یعنی در واقع بنده به عنوان شاه هیچ دخالتی نمی کنم. دموکراسی یعنی کار مردم به دست مردم. این نمیشه که همه بار مبارزه بر گردن شاه باشه. مردم باید حرف بنده را قبول کنن و بیان وسط. اگه الان نیان پس کی میخوان بیان؟ الان تهران ده دوازده میلیون جمعیت داره. خوب اگه پنج میلیونش به مدت یکماه هر روز بیان توی خیابان خوب اونوقت ممکنه رژیم سرنگون بشه. بنابراین توجه می کنید که مردم باید بیان توی صحنه. البته ما راه حل های دیگری هم برای سرنگون کردن داریم که فعلا داره بررسی میشه.
مجری – اعلیحضرت از حضورتون در این برنامه متشکریم.
 
 


Monday, October 1, 2012

مجاهدین و خروج از لیست و تبریک و تسلیت

29 اکتبر2012
1- بیش از ده سال مجاهدین زحمت کشیدند و به قول خودشان از همه چیزشان بها پرداختند و با سوزن کوه کندند تا غیر ممکن را ممکن کنند. کاری کارستان کردند که در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران و منطقه همواره نمونه ای بیادماندنی خواهد بود. با استفاده از دیپلوماسی انقلابی و مردمی و با کوشش و تلاش فراوان و با برخورداری از رهبران با صلاحیتی مانند خانم و آقای رجوی، ابتدا کشورهای اروپایی و حالا هم آمریکا را مجبور کردند که اسم آنها را از لیست تروریستی کشورشان حذف کنند. در مقابل اینهمه زحمت و تلاش مجاهدین، فقط میتوان به آنها و رهبرانشان تبریک گفت و برایشان آرزوی سلامتی و موفقیت های هرچه بیشتر در راستای سرنگونی رژیم آخوندی را کرد. دم رهبرانشان گرم و عمرشان دراز. بر مجاهدین و رهبری آنها و بر اعضای شورای ملی مقاومت و همچنین بر دوستان و هواداران مجاهدین و بر مردم ایران مبارک باد این دستاورد بسیار با ارزش و باشد که این واقعه آغاز پایان رژیم خونخوار و فاسد آخوندی بشود که خواهد شد. 
2 - اما از این حرفهای جدی که بگذریم (که در این چند روزه به درستی و به جا بسیار زده شده)، بد نیست برای انبساط خاطر دوستان خودمون و همچنین راحت شدن خیال کسانی که در این سالها بسیار زحمت کشیدند و خون دل خوردند که مجاهدین و شورا را  از چشم مردم ایران بیندازند، چند نکته را یادآوری کنم. یکی اینکه  این نامگذاری هیچ ربطی به مبارزه مجاهدین و شورای ملی مقاومت با آخوندها برای سرنگونی رژیمشان نداشته است. اینها (یعنی مجاهدین و شورای ملی مقاومت) که به قول معروف اصلا عددی نبوده و نیستند که بخواهند ترسی به دل آخوندها بیندازند که در نتیجه غربی ها بخواههد برای خوش آمد آخوندها و باز شدن یخ روابط سیاسی و در واقع شل شدن سرکیسه آقا سیدعلی، آنها (مجاهدین و شورا) را در لیست تروریستی بگذارند و دست و بالشان را ببندند. اروپائیها و امریکائیها در واقع فقط "محض خنده"! اینها را در لیست گذاشتند. محض خنده ی سیدعلی گریان و سید ممد خندان. تا همانطور که دارند از خنده ریسه میروند، نفت ارزان را راهی غرب کرده و تمدنها را به هم نزدیک کنند و دمشان را بهم گره بزنند. اینکه حالا باز هم برای "خنده"! اسمشان را از لیست خارج کرده اند یا نه را هم باید منتظر نظر همان کسانی بود که گفتند و نوشتند که کار مجاهدین و شورا تمام شده و نفرات مانده در عراق هم به زودی با کمک مقامات سازمان ملل و دولت عراق و دولت ایران از دست رهبران مجاهدین خلاص شده و برای شروع یک زندگی راحت به ایران و اروپا خواهند رفت.
 تا آنجایی که به خاطر دارم این واژه و یا "نیم جمله! " معروفِ "تبریک و تسلیت"، از آن روزهای نزدیک به انقلاب ضد سلطنتی در ایران باب شد و بر سر زبانها افتاد. اگر کسی در تظاهرات علیه رژیم دیکتاتوری شاه به دست سربازان شاه کشته میشد، یا در واقع در راه آزادی وطن و مردم ایران از بند دیکتاتوری به شهادت میرسید، مردم و دوستان و آشنایان به خانواده اش "تبریک و تسلیت" می گفتند. تبریک به خاطر سعادتی که نصیب آن شهید و آن خانواده شده تا در راه آزادی وطن و مردم جان فدا کند و تسلیت به خاطر اینکه بهرحال آن خانواده فرزندی یا پدر و یا مادری را که برایشان بسیار عزیز هم بوده از دست داده اند. اما "تبریک و تسلیت" را یکجا به یک خانواده یا فرد می گفتند. حالا این وسط فرصت طلبها هم برای اینکه خون شهیدان را به جیب خمینی دجال بریزند، این تبریک و تسلیت را به او می گفتند. گاهی هم به خاطر استعداد مردم ما در مبارزه منفی و جوک سازی برای آخوندها، این "تبریک و تسلیت" هم مثل خیلی چیزهای دیگر به جوک و ابزار تمسخر آخوندها تبدیل می شد. مثلا وقتی سقف حزب جمهوری اسلامی بر سر بهشتی و همدستانش خراب شد و بهشتی کشته شد یکی از این آخوندها که شاید همین جنتی و یا علم الهدا بوده  به خمینی تلگراف زد:
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب امام خمینی؛ بدین وسیله شهادت جانگداز حضرت آیت اله العظمی بهشتی (عباس آباد سابق) را به شما تبریک و تسلیت عرض می کنم.
البته همیشه "تبریک و تسلیت" را یکجا به یکنفر یا یک ....می گفتند. اما بنده اینبار میخواهم به مناسبت این پیشامد خجسته، بین این دو کلمه اختلاف بیندازم و ازهم جدایشان کنم. تبریکش را به مجاهدین گفتم و تسلیتش را هم تقدیم به خدمت مقام عظمای ولایت و حضرات آیات عظام بی بی سی و علم الهدا و خاتمی و مصباح یزدی و صدای امریکا و جنتی و ... بکنم. راستش در همه این سالها مسئولان رژیم فوق مدرن آخوندی و یاران و لابی ها و علاقمندان به ولایت فقیه در خارج کشور، بدون هیچ چشم داشتی و اول برای "خنده"! و دوم  برای حفظ منافع مردم ایران زحمت کشیدند تا نگذارند که مجاهدین از لیست تروریستی خارج شوند. و البته خوشبختانه تلاشهایشان برای حفظ و ماندن نظام بشردوست و دموکرات آخوندی تا بحال نتیجه داشته است. بخصوص تلاششان برای اثبات اینکه آخوندها برخلاف تبلیغات مغرضانه شورا و مجاهدین، اصلا به دنبال تولید سلاح هسته ای نیستند و فقط مصمم هستن که حتی اگر به بهای ده برابر معمول هم شده، به امکانات و دانش لازم برای تولید انرژی صلح آمیز هسته ای دست پیدا کنند. از برخی کارمندان و خدمتگذاران حضرت آیت اله بی بی سی فارسی از جمله مدیر مربوطه که متاسفانه اکثرا "اکثریتی" هستند و ای کاش اقلا "اقلیتی" بودند!  تا امامان جمعه ی آسیدعلی و همچنین حجت الاسلام صدای امریکا و رادیو فردا بگیرید تا آن سی و هفت نفر آدم  خیلی خیلی باشرفی که نامه به خانم کلینتون دادند و برایش توضیح دادند که چرا نباید اسم مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا خارج شود، همگی شایان تسلیت هستند. همان کسانی که از آبروشان مایه گذاشتند تا دنیا بفهمد که مردم ایران در تظاهرات دوسال پیش شعار می داده اند "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران". اینها واقعا زحمت کشیدند تا حاصل زحمت آخوند محترم و راستگویی مثل خاتمی به باد نرود. از بذل هیچ کوششی دریغ نکردند. البته کوششهای بزرگانی نظیر لاهیجی را هم در راستان از میان برداشتن فیزیکی مجاهدین نباید نادیده گرفت که ظاهرا با این وضعیت پیش آمده جدید، علیرغم تمایل قلبی آن شرافتمند طرفدار حقوق بشر، آن تلاشها هم بعید است به نتیجه برسد. هرچند که ایشان بهتر است به هر شیوه که بلد است و صلاح میداند راهش را ادامه بدهد. میتواند از تجربیات سران حزب اله امثال ده نمکی که هنوز زنده هستند استفاده بهینه بکند.  البته با توجه به تلاشی که مجاهدین برای خروج از لیست کردند اگر زحمات این بزرگواران و شرافتمندان نبود  همین بیش از دهسال هم  معلوم نبود که اسم مجاهدین در لیست بماند. حیف شد که زحماتشان بر باد رفت. مصیبت بزرگی است آقا! جای تسلیت دارد. سوزش و درد هم دارد. از قول رئیس جمهور رژیم مورد حمایت و محبوبشان عرض می کنم که اگر لازم میدانند مقداری آب به جاهایی که می سوزد بریزند. حتما فایده دارد که دکتر مموتی اینقدر توصیه کرده. از صمیم قلب به اینها تسلیت می گویم. هرچند که متاسفانه نمیتوانم برخلاف عرف معمول، پس از گفتن تسلیت، آرزو کنم که این "غم آخرشان " باشد. مطمئنم که این "غم آخرشان" نیست و متاسفانه!!!! به قول معروف این هنوز از نتایج سحر است.