Monday, November 23, 2009

بررسی مشکل فساد و عوامل آن در ایران


23 نوامبر 2009

بررسی مسئله فساد و عوامل آن در ایران
در خبرها آمده بود که «سازمان شفافیت بین‌المللی» گزارش سالانه‌ی خود را منتشر ساخته است و این گزارش کشورهای جهان را بر پایه‌ی فساد در بخش‌های دولتی رده‌‌بندی می‌کند. ایران در میان ۱۸۰ کشور جهان، در رده‌ ۱۶۸ قرار دارد. سازمان شفافیت بین‌المللی (Transparency International) گزارش خود را برپایه‌ی ارزیابی از فساد دولتی تنظیم می‌کند. ملاکهای سنجش این فساد، اختلاس، رشوه‌گیری، خرید و فروش پست‌های دولتی، رشوه‌پذیری دستگاه قضایی، فساد مالی در میان سیاستمداران و مقام‌های دولتی، عدم مقابله کافی یا ناکارایی در پیکار علیه مواد مخدر و غیره است. بر اساس گزارش سازمان شفافیت بین‌المللی، سومالی فاسدترین کشور جهان است و در قعر جدول جای دارد. جمهوری اسلامی ایران با کسب فقط ۸/ ۱ امتیاز مکان ۱۶۸ ‌جدول را به خود اختصاص داده و با فاسدترین کشورهای جهان فاصله‌ی اندکی دارد. تازه ایران همین جایگاه را نیز با کشورهایی چون بروندی، گینه، هائیتی و ترکمنستان شریک است. بر این پایه می‌توان گفت که تنها هفت کشور در جهان از دیدگاه فساد در دستگاه‌های دولتی، در وضع وخیم‌تری نسبت به جمهوری اسلامی ایران قرار دارند
با خودم گفتم که حالاست که بعضی از این تحلیل گرها که احتمالا غرض و مرضی هم دارند و جزو اذناب دشمن زبون هم هستند ومیخواهند هر چیزی را توی سر سیدعلی گدای مظلوم و یا دکتر احمدی نژاد محروم بزنند با خواندن این خبر، بدون در نظر گرفتن حقایق و واقعیت های ملموس در کشور ایران و بدون دیدن تلاشی که توسط مسئولان نظام بخصوص شخص ولی فقیه برای حل مشکل فساد در کشور به عمل می آید، بلافاصله بادی به غبغب انداخته و قیافه فیلسوفانه ای به خود گرفته و عوض اینکه توی دهان دشمن زبون بزنند؛ می فرمایند: بع......له آقا!! از قدیم گفتن که:
ماهی از سر گنده گردد نی زدم
فتنه از عمامه خیزد نی زخم

اما بنده عرض می کنم که آدم خوب است که حتی در مورد دشمنش هم انصاف داشته باشد. اولا کسانی که آن گزارش را داده اند هرگز توجه نکرده اند که در ایران قوانین و مقررات و دستورات "اسلام" است که حاکم است. بسیاری از مقامات براساس همین دستورات است که عمل می کنند و کارشان صد در صد "شرعی" است. این دستورالعمل ها را میتوان در رساله عملیه مرحوم امام خمینی (می بخشید که بنده از این دجال جلاد ضد ایرانی عامل همه ی بدبختی هایی که ملت ایران دچارش هستند با احترام نام می برم. داستان این است که بنده تازگی ها مودب و دموکرات شده ام و تصمیم دارم از این به بعد از همه جلادان عالم مودبانه اسم ببرم. به هیتلر خواهم گفت مرحوم آقای هیتلر و به چنگیز خان مغول هم خواهم گفت مرحوم آقای چنگیز خان. البته ممکن هم هست که بخواهم به همین زودیها یک سری هم به ایران عزیز که خیلی دلم برایش تنگ شده بزنم.) یکجا ملاحظه نمود. شهرام جزایری از درآمدی که داشته به همه ی این آقایان سهم امام و خمس و ذکات و صدقه داده. این هیچ ربطی به رشوه و فساد ندارد. البته به حمداله حکومت از داستان شهرام جزایری مظلوم و ظلمی که به او شد عبرت گرفت و حاصلش این که سردار محصولی که در این سالها از راه حلال میلیاردر شده حالا بجای اینکه در اوین استراحت کند، دارد به عنوان یک وزیر میلیاردر به کشور خدمت می کند. البته برخی از دشمنان از این موضوع سوء استفاده کرده و مطرح می کنند که مشکل در افراد نیست و اگر ده بار دیگر با همین قانون اساسی موجود از اول شروع کنند بعد از بیست سی سال به همینجایی می رسند که حالا رسیده اند. خوب البته اینها قصدشان این است که زیرآب مرحوم آقای خمینی دجال و اصلاح طلبان و طرفداران قانون اساسی ولایت فقیه را بزنند و ما نباید به دامشان بیفتیم.

و اما گیریم که این گزارش کمی هم درست باشد (که نیست و حتما باز هم دست استکبار است که از آستین دشمن زبون درآمده) باید به این سوال پاسخ داد که چرا دستگاه دولتی درکشور ایران به این درجه از فساد رسیده است؟ مقام عظمای رهبری همواره در این مورد فرموده است که کار کار دشمن زبون و دست استکبار جهانی است که از آستین صهیونیزم بین الملل بیرون آمده است. دشمن زبون و صهیونیستها از یک طرف مقامات را اغوا می کند که رشوه بگیرند و بقول امام خمینی دجال چه و چه بکنند و از طرف دیگر سر آدمهای سالم و صلاحیت دار را زیر آب میکند. تصورش را بکنید؛ کشور را لاجوردی داشت به یک جایی میرساند اما نگذاشتند. اولش که یک عده ای نفوذی دشمن زبون سعایتش را کردند و از کار برکنار شد و بعدش هم که مجاهدین امانش ندادند که شاید در پست وزارت و یا در مسند قضاوت کمک کار "آقا" بشود و نگذارد کار به اینجا بکشد. خاتمی هم که وقتی از زحمات او قدر دانی کرد که دیگر دیر شده بود و او در این دنیا نبود. اگر چه که قاضی مرتضوی و حسین شریعتمداری سعی کردند جای او را پر کنند اما به قول شاعر "میان ماه من تا ماه گردون / هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا".

البته عامل بدشانسی را هم که اغلب به کمک دشمن زبون می آید نباید از نظر دور داشت. خوب سربازان گمنام امام خمینی دجال به فرماندهی سعید امامی مظلوم ریشه فساد و مشکلات کشور را شناسایی کرده بودند و با توجه به رهنمودهای رهبر عظیم الشان و فتوای علمای بزرگواری مثل مصباح یزدی و جنتی و دیگران، تعدادی از آن عوامل را لت و پار کردند. برنامه هم داشتند که بقیه عوامل فساد را هم در زمانی که همگی در اتوبوسی عازم یکی از کشورهای شمال ایران بودند در بین راه نابود کنند که باز هم بدشانسی آوردند و اتوبوس به دره نیفتاد. و بعدش هم که عده ای نمک نشناس قضایا را لو دادند. نفوذی های دشمن زبون هم برای خواباندن سر و صدا ها سعید امامی مظلوم را با واجبی خالص سربه نیست کردند. خوب وقتی با کسانی نظیر سعید امامی اینطور برخورد میشود و اینطور آنها را قربانی می کنند چطور میشود انتظار داشت که مملکت دچار این مشکلات نشود. با اینحال رهبر عظیم الشان کوتاه نیامده و دستور فرموده اند که سر هر کوچه و گذری چوبه دار و جرثقیل اعدام برپا شود. تا آیندگان نگویند که ایشان در مقابله با فساد و مشکلات از چیزی فروگذار کرده.
به گزارش خبرگزاری فارس در 27 آبان هشتادو هشت، صادقي, دادستان جنايتكار اهواز, به اعدام 30تن از زندانيان طي هشت ماه گذشته اعتراف كرده است. به گفته وي 13نفر به اتهام قاچاق مواد مخدر , سه زنداني به اتهام «محارب و مفسد في الارض» و يك زنداني به اتهام سرقت و 13تن ديگر تحت عنوان قصاص, اعدام شده اند.
خلاصه کلام اینکه نباید بی انصافی کرد و زحمات کسانی مثل عسگر اولادی و دوستانش در هیئت موتلفه و بازار برای اعتلای اقتصاد ایران و در واقع کندن ریشه فساد اقتصادی و بخصوص ریشه فسادی که در کارخانه های تولیدی داخلی بود را قدر ندانست و فراموش کرد. پیدا شدن کسانی مثل شهرام جزایری و همین سردار میلیاردر محصولی خودمان که حالا هم در لباس وزارت به دولت خدمت می کند و هم در لباس سپاهی به رهبر خدمت می کند و هم در لباس یک تاجر موفق به بازار خدمت می کند از میوه ها و نتایج همین زحمات است.

واقعیت این است که همه میدانند که در همه جای دنیا برای جلوگیری از فساد و برای حل مشکلات کشور از پلیس و شلاق و شکنجه و کهریزک و تجاوز استفاده می کنند. برای مقابله با فساد باید همه جا را پلیس گذاشت. خوب در همین راستا بوده است که دولت دکتر احمدی نژاد به دستور ولی فقیه برای همه چیز پلیس گذاشته است. از پلیس ترافیک و اسکی و دریا بگیر تا پلیس اینترنت و سینما و دانشگاه وبیمارستان و ورزشگاهها. البته ظاهرا گذاشتن پلیس برای آبریزگاههای عمومی از قلم افتاده که این مشکل هم بزودی با توجه به رهنمودهای رهبر عظیم الشان حل شده و پلیس آبریزگاهها هم که روی لباسشان آرم آفتابه نصب شده مشغول کار مشوند تا یکوقت در آنجا افراط و تفریطی پیش نیاید و برخی از درآمدهای مربوطه هم به صندوق دولت واریز شود.

بعلاوه باید توجه کرد که به زحمات ولی فقیه در این زمینه ریشه کنی فساد کم بها داده نشود. مثلا در همین انتخابات چند ماه پیش، خوب یک عده ای که رای ندادند. یک عده ای هم خوش خیالانه رفتند و اشتباها به کسانی مثل موسوی و کروبی رای دادند. در حالیکه فرد شایسته ای مثل احمدی نژاد هم کاندید بود. خوب اینجا بود که رهبری نقش سازنده خودش را نشان داد و با مایه گذاشتن از آبروی خودش و تن دادن به برخی اهانت ها و فحاشی ها از سوی برخی از مردم، مشت محکمی به دهان دشمن زبون زده و به آقای احمدی نژاد تکلیف کردند که وظیفه سازندگی و پیشرفت و مبارزه با فساد کشور را برای یک دوره چهارساله دیگر هم برعهده داشته باشد. ایشان هم طبق دستورات "آقا" می بایستی همکاران خود را از بین کسانی انتخاب کند که حد اقل یک دکترا از یکی از دانشگاهای معتبر جهان نظیر آکسفورد و غیره داشته باشند تا سازندگی و پیشرفت در حد کمال انجام شود. تصمیم بنیادین حذف یارانه ها مگر غیراز چنین دولت باسواد و لایقی از دولت دیگری هم بر می آمد؟ این کار مشکل فساد در باقی مانده کارخانه های داخلی را حل خواهد کرد و به زودی همه شان بجای تولید جنس به سراغ وارد کردن جنس می روند که خودش باعث اعتلای اقتصاد کشور خواهد شد.

یکی دیگر از عوامل مهم فساد در دستگاه اداری کشور همین مسئله مختلط بودن محیط دانشگاهها است. البته این مسئله هم کار همان دشمن زبون است که "آقا" همواره نسبت به حضورش در همه ی پهنه ها هشدار میدهد. خوب وقتی که دختر و پسر در کنار هم در دانشگاه ها راه می روند و درس میخوانند و گاهی اوقات هم اعتراض و تظاهرات می کنند نمیشود انتظار داشت که فلان وزیر دولت یا معاونین و مشاورین و مدیر کل هایش در ازاء انجام خدمات برای مردم از آنها "حق و حساب" مطالبه نکنند و رشوه نگیرند. و یا کارخانجات و شرکتهای بزرگ دولتی مثل شرکت مخابرات را به درصدی از قیمت واقعی به سپاه و بسیج و بنیاد مستضعفین و غیره نفروشند. این چنین است که نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه تلاش مجدانه دارند که این جدا سازی دانشجویان دختر و پسر زودتر انجام بشود تا نتیجتا مشکل فساد و رشوه خواری و اعتیاد و فحشاء و غیره کشور از بیخ ریشه کن شود.

البته در این مورد حرفهای دیگری هم هست اما برای اینکه دشمن زبون از این حرفها سوء استفاده نکند همینجا قضیه را درز می گیریم. به امید روزی که قوانین و مقررات گرفتن رشوه و بالا کشیدن بیت المال و فروش مواد مخدر در رساله عملیه رهبر عظیم الشان به وضوع برای مومنین شرح داده شود تا مردم دچار سردرگمی نشده و حقی از کسی ضایع نشود.

Sunday, November 8, 2009

سخنرانی خامنه ای برای دانشجویان



چهاردهم آبان 1388

سخنرانی خامنه ای برای دانشجویان بسیجی
بعد از سیزده آبان

بسم اله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم و علی چماقاتکم و ساطوراتکم و باتوناتکم جمیعا.

عرض کنم که، دیروز در یوم الله سیزده آبان مردم ایران و شما بسیجی ها نشان دادید که همگی با دولت و ولایت فقیه همراه هستید. همانطور که بارها رسانه های ما گفتند، همه آن مردمی که روز سیزدهم آبان به خیابانها آمده بودند از خودمان بودند. من خودم شنیدم که شعار میدادند مرگ بر دیکتاتور. و خوب این نشان میدهد که مردم ما مخالف حکومت دیکتاتورهایی نظیر قذافی و حسنی مبارک هستند. البته عوامل دشمن اینطور اشاعه داده اند که منظور اینها از دیکتاتور برخی از فرماندهان بسیج و سپاه بوده اما خوب بگذار دشمن زبون هرچی میخواد بگه کیه که اهمیت بده. بنده به شما عرض می کنم که من دیگر خیالم راحت شد که حکومت اسلامی ما هیچ مخالفی ندارد و کاملا تثبیت شده است. همه اینها حاصل زحمات شما دانشجویان بسیجی و لباس شخصی است. البته زحمات برادران سپاه در مشغول کردن و ساکت کردن و خنثی کردن و کشت و کشتار منافقین در عراق هم بسیار برای ما موثر بوده و قابل قدر دانی است. بنده همین دو سه روز پیش آقای لاریجانی رئیس مجلس را دوباره به عراق فرستادم تا موکدا از دوستانمون بخواهد که بازهم تا می توانند برای آنها مشکلات درست کنند و درگیرشون کنند. آبشون را و برقشون را و حتی نانشون را قطع کنند. عرض کنم که، به هر بهانه ای براشون درد سر درست کنند تا همه ی وقت و انرژی شون در همین مسائل تلف بشود. انشاءالله که برادران عراقیمون براساس قول و قرارهایی که داشتیم عمل خواهند کرد و نخواهند گذاشت که منافقین مشکلی برای ما درست کنند. البته یک علت دیگر اینکه در سیزدهم آبان اغتشاشگران و عوامل دشمن زبون به خیابانها نیامدند خوب این بود که بنده از قبل به اونها اخطار دادم که نیان و فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی هم به اونها اخطار موکد دادن که حق ندارن بیان شلوغ کنند و شعارهای انحرافی بدن. و خب بحمدالله نیامدن و شعارهای انحرافی هم ندادند و ما بازهم مشت محکمی بر دهان دشمن زبون زدیم.

باید عرض کنم که بنده هروقت شما دانشجویان بسیجی را می بینم واقعا روحم تازه میشود. البته خوب گاهی بوی پاهای شما مشام بنده را می آزارد اما خوب طیب اله به شعارهای شما که بوی عطرش هر بوی دیگری را ازاله میکند. همین شعار ما اهل کوفه نیستم که فلانی تنها بماند به بنده روحیه میدهد و میفهمم که شما چیز فهمید و بوی پای شما ناشی از همین کفشهایی است که دشمن زبون ساخته برای اینکه شما را در بین ملت بدنام کند. شما فرهیخته اید و به همین خاطر هم حق بوده است که شما را بدون کنکور به دانشگاه بفرستند. البته بنده دستور دادم که آن دانشجویی را که آنروز آن حرفها را توی چشم بنده زد و این جسم علیل بنده را و قلب بنده را آزرد بازجویی کنند که به اجازه کی اینجا آمده و به اجازه چه مقامی رفته در المپیاد و برنده شده. این مقاماتی که از این دست اشتباهات می کنند باید حساب پس بدهند. بنده قبلا هم عرض کردم شرکت دانشجوی غیر بسیجی در مسابقات المپیاد و از این جور چیزها جرم است. همینکه ما اجازه میدهیم که اینها پاشون به دانشگاه برسه در مقابل اسلام مسئولیم و باید جواب پس بدیم. دانشجوی بسیجی اهل این قرتی بازی ها نیست. نه اینکه من از انتقاد ایشان دلخور شده باشم و کسی حق نداشته باشد که به بنده انتقاد کند. اما از انتقادها و حرفهایش پیدا بود که بسیجی نیست و به جای اینکه روز و شبش را صرف وظایف بسیجی اش کند وقتش را به کتاب خواندن تلف کرده. لابد هفته ای سه چهار بار هم حمام میرود و نظافت میکند. آنوقت اگر قرار باشد یک باتونی توی سر دشمن زبون بزند و یا یک چاقویی توی شکم دشمن زبون فرو کند دستش می لرزد. این را بنده نمیتوانم هضم کنم. همانطور که امام می فرمودند ما دانشجوی باسواد نمیخواهیم. حتی اگر بگویند که شما به عنوان مدرس در دانشگاه انجام وظیفه کنید باز هم بنده راضی هستم و میگویم طیب اله. بگذار دشمن زبون هرچه میخواهد بگوید. چه کسی غیر از شما حرفهای بنده را بی چون و چرا می پذیرد. ما می گوییم مردمی که روز قدس و همین سیزده آبان به خیابانهای شهرهای مختلف ایران آمدند همه برای تایید ولایت فقیه آمدند و آمدند که توی دهان دشمن زبون بزنند و زدند. چه کسی غیر از شما حرف بنده را باور می کند؟ مهم هم نیست که نکنند. مهم این است که شما باور می کنید. طیب اله به شما باورمندان مومن و بسیجی. حرفهای امام را هم همین شما بودید که باور می کردید و نتیجه اش را دیدید. وقتی امام فرمودند که آب و برق و اتوبوس شما را مجانی میکنیم خیلی ها باور نکردند. اما شما باور کردید. حالا فرق شما با اونها این است که آب و برق و اتوبوس و چیزهای دیگر شما مجانی است و مال اونا نیست.

بنده از این کسانی که در روز قدس و سیزده آبان وحدت شکنی کردند و شعارهای انحرافی دادند سوال می کنم که مگر شعارهایی نظیر اینکه ما همه سرباز توایم خامنه ای گوش به فرمان تو ایم خامنه ای و نمیدانم همین شعارهایی که شما الان دادید که ما اهل کوفه نیستیم که فلانی تنها بماند و از این قبیل چه عیبی دارد که اینها شعارهای دیگری میدهند؟ مثلا شعار میدهند که فلانی قاتله، ولایتش باطله. خوب این ناشی از بی سوادی اینهاست. اینها معلوم است که اصلا توضیح المسائل بنده را نخوانده اند. وگرنه مگر به همین سادگی ولایت بنده باطل میشود. مگر ولایت بنده وضو است که با یک بادی که حالا صدا دار و بیصدایش تفاوت شرعی ندارد باطل بشود. یا این شعار که مجتبی بمیری، رهبری را نبینی. خوب من از شما می پرسم که چرا مجتبی نباید بنده ببیند؟ مگر بنده که رهبری هستم پدر ایشان نیستم؟ این چه ظلمی است که یک پسر باید بمیرد اما پدرش را نبیند؟ یا این یکی شعار که؛ برادر رفتگر، محمود را بردار ببر. خوب بنده از شما دانشجوی باسواد بسیجی می پرسم که برادر رفتگر، محمود را کجا ببرد؟ مگر حاج محمود آشغال است؟ .... بله؟ نخیر! منظورم این است که درست گفتید نخیر.ایشان همچین خیلی هم آشغال نیست. ایشان را بنده انتخاب کرده ام و هر برادر رفتگری به ایشان چپ نگاه کند حسابش با شما دانشجویان عزیز است و خودتان میدانید که چه بکنید.

یک حرف دیگر بنده با برخی از کسانی که روز سیزده آبان به خیابان آمدند این است که خوب شما که برای حمایت از بنده به خیابان آمدید نیازی نیست که پلاکارد و تابلویی که عکس بنده روی اون هست را پائین بیاورید و پاره کنید. دشمن زبون از این مسئله بل می گیرد. خوب این خوب نیست. همون شعار بدید بهتره. مگر من پلاکارد عکس شما را پاره کرده ام؟ اگر یک پلاکاردی را هم دوست ندارید خوب در این مملکت قانون و دموکراسی داریم. میتوانید به نیروهای بسیجی بگویید تا اون را اصلاح کنند و عکسش را درست کنند. البته من در این خصوص از فرمانده نیروی انتظامی بازخواست کردم. ایشان فرمودند چنین اتفاقی نیفتاده و آنچه بنده دیده ام ساخته و پرداخته رسانه های استکباری بوده. و به بنده توصیه کردند که بعد از این این تلویزیونها خارج کشوری را نگاه نکنم. وگرنه اگر همه پنج شش کانال خودمان را نگاه کنیم هرگز همچین چیزی در مورد پلاکارد عکس بنده نشان داده نشده. آن فرمانده انتظامی می گفت که بر اساس تحقیقاتی که با راهنمایی برادرمان شریعتمداری در کیهان به عمل آمده، اخیرا صهیونیستها و دشمن زبون با همدستی همدیگر یک شهرکی در هالیود ساخته اند که کاملا شبیه تهران است. سرمایه زیادی خرج کرده اند. خیابانهای تهران را ساخته اند. شبیه دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی و بقیه داشگاهها را ساخته اند. شبیه میدان آزادی را ساخته اند. حتی شبیه مصلی و مسجد سپهسالار و مجلس و غیره را هم ساخته اند. تعداد زیادی هم هنرپیشه استخدام کرده اند و اونوقت این فیلمها را درست می کنند و اینطور وانمود میکنند که این وقایع در تهران اتفاق افتاده. بحمدالله با این کشف برادران و سربازان گمنام امام زمان ما یک مشت محکم دیگر به دهان صهیونیستها و دشمن زبون زدیم. و البته ما دستور دادیم که از همین امروز دستگاهها پارازیت انداز را چند برابر تقویت کنند که امت مسلمان ما نتوانند زیر بمباران تبلیغات دشمن زبون باشند.

شما فرزندان من هستید و من با شما رودربایستی ندارم. به همین دلیل خدمتتون عرض می کنم که با توجه به اتفاقاتی که از بعد از انتخابات یعنی در این پنج ماهه افتاد میتوانم به جرات بگم که ابدا مهم نیست که دانشجوی حزب اللی و بسیجی ما سواد ندارد. هرچند که بحمداله امروز وزرای ما در دولت آقا محمود که همگی یک دوران دانشجویی بسیجی را داشته اند، همگی دکترا دارند. نه که رفته باشند شب و روزشان را تلف کرده باشند و دست از وظایف بسیجی شان کشیده باشند تا یک دکترایی بگیرند. نخیر. هم وظائف حزب اللهی شان را انجام داده اند و هم در همان حال از طریق مکاتبه ای دکترا گرفته اند. یکی از همین آقایان به خود بنده می گفت که اینطور نبوده که شب و روزش پشت کامپیوتر باشد که مطلب بنویسد و بفرستد. نخیر. ایشان از طریق پسر خاله اش که او هم بورسیه بسیج بوده در یکی از این کشورهای استکباری دکترای مکاتبه ای گرفته. یعنی با مکاتبه با همان پسرخاله بسیجی و با نوشتن ماهی یکی دو نامه توانسته ضمن احوالپرسی از ایشان و ارسال سهمیه یارانه ایشان، کارهای دکترایش را نیز بکند و دکترای مکاتبه ای بگیرد. حالا هم بحمدلله شده است وزیر و دارد مسائل مملکتی را حل می کند. همین طرح هدفمند کردن یارانه ها که در واقع در درجه اول درجهت حمایت از بسیجی ها و نیروهای مومن به ولایت فقیه تهیه شده حاصل زحمات همین برادران ما در دولت است. این طرح انشاءاله باعث خواهد شد که ما به یک دستاورد بسیار مبارک و بزرگ که بنده حالا صلاح نیست بگم چیه دست پیدا کنیم که خودش باز مشت محکمی است به دهان دشمن زبون.
خوب من میخواستم اجازه بدهم که برخی از شما هم حرفهاتون را بزنید و شعرهایی را که برای من گفته اید بخوانید. چون بهشون احتیاج دارم. آخه گلاب به روتون، از دیروز که اون فیلمها را از تلویزیونهای بیگانه دیدم گلاب به روتون یک دل پیچه و اسهالی گرفته ام که امانم بریده. با اینحال چون ممکن است که باز یک نفوذی در بین شما باشد و بخواهد انتقاداتی از ما بکند، بنده این حالم اصلا مناسب انتقاد نیست و بهتر است برای یک جلسه ای با برادران دولت بروم. شما بمانید و همینجا چند لقمه ای غذا تهیه شده که میل کنید و در همان چارچوبی که عرض کردم یک نیم ساعتی شعار بدهید و از فردا به ماموریتتان در دانشگاه ها بپردازید. والسلام و علیکم.
----------------
وبلاگ نوشته های حسین پویا
http://hosseinpooya.blogspot.com/